آذرسینا از انتظار چهارسالهی خود برای انتشار کتابش گفت
چهارشنبه, 13 مرداد 1395
به گزارش نای، مهدی آذرسینا، آهنگساز، نوازندهی کمانچه و ردیفدان کتابی با عنوان «تننای شعر سپید، شعر، یا موسیقی؟» نوشته است که چهار سال پیش آن را به ناشر تحویل داده اما همچنان خبری از انتشار آن نیست. دلیل این امر را از او خواستار شدیم که طی یادداشتی این موضوع را عنوان کرد. در یادداشت او دربارهی این کتاب آمده است:
از حدود بیست سال پیش نظریههایی را مطرح کردم و در مقالههای مختلف، سخنرانیها، کلاسها و در هر خانهی عشقی «چه مسجد چه کنشت» برشمردم، و در تلاش آخر همه را در کتابی با نام «تننای شعر سپید، شعر، یا موسیقی؟» مدوّن کردم.
چاپ و نشر کتاب را چهار سال پیش با قراردادی بدون قید تاریخ انتشار به سازمان انتشارات سروش واگذار کردم. در این سالها مقدمات ویرایش و صفحهآرایی و اخذ مجوز چاپ و ثبت در کتابخانهی ملی صورت گرفته است و لحظهشماری من برای ارسال به چاپخانه و قرارگرفتن بر میز کتابفروشیها شتاب گرفته است تا چه پیش آید.
«تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک».
سالها بهجای اینکه مثل بچهی آدم سرم را بیندازم پایین و سازم را بزنم، کنجکاو و معترض اتفاقهای موسیقی و حول و حوش موسیقی را میدیدم و میشنیدم و در تمام زشتیها و زیباییهایش و درستی و نادرستیش دقت، دخالت و اظهار نظر میکردم. نمیتوانستم ادا و اطوار هنرگران را بیتفاوت بگذرم و چیزی نگویم. بارها این بیت سعدی را «سعدی دو چیز میشکند پشت مرد را، تأیید بیوقوف و سکوت وقوفدار» میخواندم و در تأیید و تشویق و در رد و قبول موسیقیهای ارائهشده نقطهنظرهایم را تشریح میکردم. دربارهی تحریفها و تقلیدها و کلیشهشدن تمام زوایای موسیقی میگفتم و مینوشتم و با دوست و غریبه درمیافتادم. نمیتوانستم راه ارزشمند و پرشوکتی که عمر بر سر آن نهاده بودم و شیوهی درست آن در سعادت قوم و ملت و اجتماع را در سراشیب سقوط تصور کنم و تنها نظارهگر باشم.
از هر فرصتی برای بحث و نظر و ارشاد راهیان موسیقی استفاده میکردم در مناسبتها، کلاسها و در هر جمعی که میدان عملی به دست میآمد، از موسیقی درست، از رفتار در شأن هنر، از انتخاب سنجیدهی مطالب، از شناخت شعر و کلام، از وزن و ریتم و آرشه و مضراب تا آداب نشست و برخاست نوازنده سخن میگفتم. تا زمانی که در توانم بود آرشه کشیدم و نغمهها ساختم و تدوین کردم، گروه را آمادهی اجرا کردم و از هیچ تلاشی برای نشاندادن ذهنیت مورد نظرم فروگذار نکردم و همه را با رؤیای اعتلای این شیوهی شیرین موسیقی تصور میکردم و به کار میبستم و در این راه بر در ارباب بیمروت دنیا سختیها میکشیدم؛ از هر قماشی که بود خواننده و موسیقیدان و یا مأمور و مسئول و صاحب سالن و برگزارکنندهی کنسرت.
کندوکاوهای گستردهای کردم در اینکه احساس وزن چیست، ذرات وزن چگونه شکل میگیرد، و چگونه درک میشود، ریتم و متر و وزن در موسیقی ما و به طور خاص در ردیف موسیقی ایران چگونه نشسته است، رابطهی موسیقی ما با شعر فارسی چیست و چگونه باید باشد، سهم هر کدام در پدیدآمدن یک اثر موسیقایی چیست، مناسبت تلفیق کدام است، آوازخوانها چگونه با شعر برخورد کردهاند، اوضاع استفاده از کلام در کار آوازخوانها، در ردیفهای مطرح آوازی در چه شرایطی مطرح است، وزن و کل مقولهی ریتم در آهنگسازیهای توأم با کلام در نزد قدما و در دوران ترانههای رادیو و برنامهی «گلها» و نیز در پس از آن و در تحول ایجادشده به دست برآمدگان از مکتب حفظ و اشاعهی موسیقی، و نهایتاً در امروز و با پیداشدن ازدحام آشفتهی ساز و آواز، بازار و صحنه و مکتب چگونه است. پس دوباره «تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک» میمانم و انتظار میکشم.
ــ مهدی آذرسینا
تابستان ۹۵