چهرهی ممتاز حافظ ــ ۷
یکشنبه, 16 آبان 1395
از کران تا به کران لشکر ظلم است…
در اینجا سؤالی که مطرح میشود این است که چه مقدماتی حافظ را پرورده، و این وارستگی و روشنبینی را در او پدید آورده است؟
برای رسیدن به جواب این سؤال باید دید وضع فکری و اجتماعی ایران در ایام کودکی و جوانی و سالهای شاعری او با وضع دورهی شاعران پیشین چه فرقی داشته است؟
حافظ در دههی سوم قرن هشتم به دنیا آمده، این زمانی است که صد سالی از استیلای مغول و برافتادن خلافت عباسی میگذرد. در این مدت بعد از سپریشدن کشتارها و درندهخوییها و ویرانگریهای مغول، وضع جدیدی در زمینههای فکری و فرهنگی و اجتماعی در ایران استقرار یافته که با وضع قرون قبل دگرگونیهای آشکار داشته است. امتیاز سخن حافظ بر پیشینیان از آنجاست که او بعد از برافتادن خلافت عربی بغداد، به دنیا آمده و پرورش یافته و شعر سروده است. اختناق عصر عباسی در ایران و نتایج زوال آن داستان ناگفتهای است که بررسی آن برای شناخت چهرهی ممتاز حافظ ضرورت دارد.
بعد از تسلط عربها بر ایران، در ابتدا فاتحان چندان کاری با عقاید و افکار و فرهنگ مردم نداشتند. فقط تسلیم و اطاعت و خراج میخواستند و به دریافت جزیه قانع بودند. حتی بنیامیه ترجیح میدادند که مردم سر زمینهای فتحشده مسلمان نشوند تا درآمد خلافت از محل جزیه کاهش نیابد. اگر چه عباسیان به دست ایرانیان به خلافت رسیدند، اما تعصب ضدایرانی در آنها جاری بود و این است که با کمال ناسپاسی، منصور ابومسلم را کشت، هارون برمکیان را و معتصم افشین را. عباسیان هم در آغاز کار خود با عقاید مردم کاری نداشتند و تحت حمایت خاندانهای ایرانی، دانش و فرهنگ در ایران رواج گرفت و دانشمندانی چون فارابی، رازی، ابنسینا و ابوریحان بیرونی پدید آمدند. زبان فارسی جانی گرفت و در همان سالهاست که به فرمان ابومنصور عبدالرزاق طوسی شاهنامه گردآوری شد و بعداً همان را فردوسی اساس کار خود ساخت. حتی کتابهای فراوانی به زبان عربی در شرح مآثر ایرانیان به دست شعوبیه تألیف میشد که از قرن پنجم به بعد با استقرار سیاست جدید عباسیان آن همه را نابود کردند.
بدینترتیب خلافت عباسی بغداد به صورتی درآمد که تعصب عربی بنیامیه را با تعصب مذهبی جدید در خود جمع کرد و به عنوان ریاست دینی، نفوذ نهان و آشکار خود را بر کلیهی سرزمینهای اسلامی تحمیل کرد و اختناق و خفقان وحشتناکی برقرار ساخت. سیاست بغداد با هر گونه تفکر و تأمل و بحث و استدلال و نظر و فلسفه و حکمت کینه میورزیدند. دور دور غلبهی عوام و ظاهرپرستان بود. سرانجام عارفان و حکیمانی مثل حلاج، عینالقضات و سهروردی نمونههایی از آثار سیاست و خلافت بغداد است. سیاست و خلافت بغداد در ایران، به دست حکومتهای بهظاهر مستقل اجرا میشد. نخستین خاندانهای مستقل ایرانی از صفاریان و سامانیان و آل زیار و امرای طبرستان و آل بویه چون ایرانی بودند و پشتگرمیشان به ایرانیان بود زیر بار دستگاه ظلم خلافت نمیرفتند. وقتی نوبت به غزنویان رسید، چون پایگاهی میان مردم این کشور نداشتند ناچار اطاعت کورکورانه از اوامر بغداد را تنها راه ادامهی قدرت یافتند و در واقع آغاز حکومت آنان شروع اختناق در ایران بود.
سنگ بنای اجرای کورکورانهی سیاست اختناق بغداد را محمود در ایران گذاشت. معروف است که ابنسینا را به تهمت «بد مذهبی» تعقیب میکرد و ابنسینا گریخت و نجات یافت.
سیاست فرهنگی بغداد در دورهی سلجوقیان به طور کامل در ایران استقرار یافت. تشکیل دولت سلجوقی مقارن با سالهایی بود که سیاست خفقان و اختناق بغداد تدوین و تکوین شده و درست جا افتاده بود و سلجوقیان با اجرای آن سیاست هر گونه آزادگی و آزاداندیشی را در ایران ریشهکن کردند. خواجه نظامالملک مدرسههایی به نام نظامیه در بغداد و نیشابور و مرو و بخارا تأسیس کرد که برنامههای این مدارس هم منطبق با سیاست عباسیان و درسها منحصراً به زبان عربی بود.
رسمیت زبان عربی در برنامههای این مدارس موجب تضعیف زبان فارسی شد. در این مدارس آنچه به ایران باستان مربوط میشد مورد طعن و لعن بود. معمول نبودن تدریس علوم محض در این مدارس پیشرفت علمی را در ایران متوقف کرد و ممنوع بودن فلسفه مانعی در راه رشد اندیشه گردید. تکفیر فلاسفه رواج یافت و این همه در اجرای سیاست بغداد بود. شاعر این دوره مجبور بود در چارچوب معین مورد پسند حکومت بیندیشد. اگر حکیم عمر خیام اندیشههای فلسفی را در رباعیهای خود آورده، معلوم است که آنها را برای کسی جز دوستان نزدیک خود نمیخوانده و به همین دلیل است که در منابع قدیم از شاعری او ذکری نکردهاند.
مطلب ادامه دارد…
ــ تلخیصی آزاد از «گلگشت در شعر و اندیشهی حافظ اثر دکتر محمدامین ریاحی
رسول رهو، خواننده، مدرس و پژوهشگر آواز و زبان و ادب پارسی