X

چگونه مخاطبی آگاه برای موسیقی باشیم؟

یکشنبه, 19 مرداد 1399

یک اثر موسیقی، سرچشمه‌ای‌ است سرشار از اطلاعات، چون مخاطب یا همان گیرنده، فقط تحت تأثیرِ یک عاملِ محرکِ موسیقایی از خطیب یا همان فرستنده قرار نمی‌گیرد، بلکه خیل عظیمی از اطلاعات در واحد زمان‌، از طریق مجری یا مجریان به وی ارسال می‌شود. لذا او در مواجهه با موسیقی با سیلی از امواج صوتی روبه‌روست که برای درک آن به مرتب‌کردن و پردازش آنها در ذهن خویش می‌پردازد و هر جزء از این پالس‌ها و فرکانس‌های صوتی را در محل خود قرار می‌دهد. سازبندی، هارمونی، فیگورهای ریتمیک، دینامیک و… بخش‌هایی از موسیقی هستند که نتایج صوتی پیکره‌ی کلی اثر را به شنونده منتقل می‌کند. در حقیقت بخش عمده‌ای از ادراک و دریافتِ موسیقی، به ساختار کلی آن باز می‌گردد. به عنوان مثال: شنودگان یک کنسرت (که طبعاً در متن و سیر روایی یک اجرای زنده، اولین برخورد آنان با موسیقی، یقیناً آخرین برخورد خواهد بود.) تنها قادرند مهم‌ترین و اصلی‌ترین عناصر و فضاهای آن را شناخته و ردیابی کنند و چنانچه اولاً آموزش‌های لازم جهت تحلیل و تفسیر موسیقیِ در حال اجرا را فراگرفته باشند، ثانیاً اطلاعات دریافتی خود را به صورت یک ساختار کاملاً نظام‌مند با علوم طبقه‌بندی‌شده‌ا‌ی که از موسیقی می‌شناسیم، در ذهن خود سازماندهی کنند، مشروط به هوشیاری کامل در زمان اجرا و منوط به انطباق مبانی نظری پیش‌آموخته با شنیدارِ علنیِ در لحظه، احتمالاً بتوانند تا حدی پیوند و ارتباطی منطقی بین این اجزا و عناصر در ذهن خود برقرار سازند. به طور کلی انسان از مجموعه اطلاعات دریافتی، تنها به تجزیه و تحلیل آنهایی می‌پردازد که بدان اشراف بیشتری دارد.

پس؛

نسبتِ تَعمقِ ادراکِ هر شنونده‌ی موسیقی به واسطه‌ی اطلاعاتی‌ است که از مطالعات خویش و سابقه‌ی شنیداری‌اش دریافت کرده است و اتخاذِ مفاهیمِ انتزاعیِ این مسیرِ پُرپیچ‌وخم، جز این، مُیسَر نخواهد شد. همچنین شایان ذکر است، نتیجه‌ی آنچه یک آهنگ‌ساز در ذهن یکی از مخاطبانش رقم می‌زند الزاماً با نتیجه‌ی ذهنی مخاطب دیگرش یکسان و هم‌نظر نخواهد بود و نکته اینجاست که با وجود تضادمندی نتایج، هر دو مخاطب همچنان تمام‌قد، مدافع و مخاطبِ همان آهنگ و همان آهنگ‌ساز محسوب می‌شوند. یقیناً کارآمدترین دستاوردِ پیوستگی‌طلبانه‌ی هنر و خاصه موسیقی در مقابلِ برخی سیاست‌های گسستگی‌طلبانه‌ی سیاست، همین ایدئولوژی و سلاح‌هایی است مُستَطاب، به لطافتِ خشک سیم و خشک چوب و خشک پوست، که درهایی از پیامِ صلح و دوستی را در گشتاگشتِ دستگاه‌ها و گوشه‌ها به گوشِ دیگرانِ نیک‌جو و نیک‌اندیش در گوشه‌گوشه‌ی این جهان می‌گُشاید.

ـــــ حسین خوش‌چهره

چاپ
>