گزارشی از اجرای «تهمورس پورناظری» و «ژوزت بوشل مینگو»
یکشنبه, 25 آذر 1397
روزنامه «دیلینیوز»که یکی از معتبرترین رسانههای سوئد محسوب میشود، در شماره روز یکشنبه خود صفحهای را به اجرای مشترک «تهمورس پورناظری» و «ژوزت بوشلمینگو» اختصاص داد.
به گزارش روابط عمومی انجمن موسیقی ایران، این کنسرت که هفتهی گذشته برگزار شد، نخستین همکاری میان این خواننده و آهنگساز است که در آن به اجرای موسیقی تنبور و بلوز پرداختند. این اثر براساس اشعار ترجمهشدهی خیام و با بهرهگیری از عناصر بلوز کلاسیک، متونی از شعرای قدیمی فارسی و موسیقی صوفی و با تمرکز بر ساز تنبور با نام «تنبلوز» طراحی شده است.
در گزارش این روزنامه آمده است: «تهمورس پورناظری و ژوزت بوشل مینگو، با همراهی همدیگر «تنبلوز» را آفریدند. کنسرتی زیبا و به یادماندنی که مخاطب را به یادِ تجربهی تبار انسانی میاندازد. «ژوزت» هنرپیشه، خواننده و کارگردانِ سرشناس سوئدی متولدِ انگلیس، نزدیک ۱۵ سال است که در سوئد زندگی میکند. او اخیراً با تئاترِ «نیناسیمون و من» به موفقیتهای بسیاری در سوئد و دنیا دست پیدا کرده است. «تهمورس» آهنگساز و مولتی اینسترومنتالیست با ریشههایی عمیق در موسیقی اصیل و کلاسیک ایرانی است. این دو با آنکه دو دنیای متفاوت موسیقایی دارند با همکاری همدیگر موسیقیای با نام «تنبلوز» را آفریدند؛ موسیقیای که همانطور که اسمش میگوید از تنبور و بلوز میآید.»
این روزنامه در ادامهی گزارش خود آورده است: «این کنسرت را میتوان تلاشی دانست که در آن موسیقی اصیلِ ایران یک جهت فیزیکی پیدا کند. «پورناظری» با تنبور و ژوزت با بلوز آمریکایی، توانستهاند اتفاقی را رقم زنند که در آن موسیقی فولک معنایی جدید پیدا میکند؛ اما در عین حال یک سوال دربارهی سنتها وجود دارد که کدام یک خودشان را نشان میدهد؟ شاید فکر کنید چنین تجربهای برای یک مدرسهی موسیقی یا آکادمیهای موسیقی است؛ اما در حقیقت اینطور نیست و از آن فراتر میرود. «تهمورس» و «ژوزت» دیداری میآفرینند که فراتر از هر کار آکادمیکی است و در عین حال فراتر از یک کار غیررسمی و آکادمیک ظاهر میشود. در حقیقت این دو هنرمند توانستند تئوری را کنار بگذارند و فراتر از آن حرکت کنند.»
همچنین در ادامهی این گزارش آمده است: «این دو هنرمند از نظر تکنیکی هیچ مشکلی با همدیگر ندارند. تنبور یادآور گیتار در موسیقی بلوز است؛ اما این بار این ساز در دستان یک «ویرتوز» قرار گرفته است که به آن حالتی مردمی داده است. به همین دلیل از حدِ موسیقی بلوز به یک موسیقی آسمانی میآورد و یک حس ماورایی به آن میدهد. ژوزت نیز با تکیه بر بلوز و حسی که دارد، یک دالان عجیبی در این کار میآفریند. در عین حال که حس میکنید کلام «بلوز» نیست؛ اما شعرهای فارسی با فضایی معنوی شکل دیگری از بلوز را آفریده است که در حقیقت تلاشی است برای آزادی درونی انسان. «ژوزت» مثل یک مولد قوی و ریتمیک بلوز است و تهمورس دقیقاً در حد بسیار بالایی آن را نگاه میدارد؛ او هرگز در بلوز کم نمیآورد و حتی میتواند مخاطب غربی را با صدای سازش مسحور کند. ساز پورناظری برعکس گیتار در بلوز که صدای ناله دارد به زیبایی این موسیقی را پر میکند و یک دینامیک عجیب به آن میبخشد. چیزی که در این میان بسیار جالب است آنکه این کنسرت فراتر از موسیقی است و مثل هر بلوز دیگری یک تجربهی انسانی ناب را به مخاطب ارایه میدهد.»