ما زِ یاران چشمِ یاری داشتیم
سه شنبه, 19 مرداد 1395
بهروز بیگی، مبتکر و سازندهی همدانی ساز یسنای در پی یادداشت سیامک جهانگیری، آهنگساز، نوازنده و مدرس نی، در مورد ساخت نی چوبی یادداشتی را در اختیار سایت انجمن موسیقی داد. در این یادداشت آمده است:
بسمه تعالی
اینجانب بهروز بیگی در زمینهی موسیقی فعالیت داشته و چند طرح و ابداع در زمینهی سازهای بادی در سالهای فعالیت هنری خود به ثبت رسانده و به جامعهی موسیقی معرفی نمودهام. همچنین مفتخرم تا در این راه بزرگ نه دچار غرور شده و نه حق کسی را پایمال کرده و نه از دیگران برای بالارفتن و دیدهشدن پُلی و پلهای ساختهام، چرا که معتقدم آنچه در این سالها برای من به عنوان یکی از وابستگان و دلسوزان هنر موسیقی رقم خورده نتیجهی صداقت، توکل و عشقی بوده است که به کار، حرفه و هنر خود داشتهام.
واگویههای زیر دردِ دل و یا جوابیهای محترمانه در برابر گفتمان به دور از صمیمانهی جناب سیامک جهانگیری است که چهبسا اگر ایشان در گفتگویی شخصی استدلالها و نگرش خود را بازگو میکردند، من نیز با وی همقدم و یا حتی همرأی میشدم، اما وی با بیارزشخواندن تجربهی دیگران و به رخ کشیدن سابقهی روشن خود در حوزهی موسیقی و اَبترخواندن آنچه دیگران در این حوزه آزمودهاند موجب شد تا این سطور رقم بخورد، هر چند هنوز هم بر این قرار ملزمام که به گفتهی صاحب اسرار، حضرت حافظ:
سالک از نورِ هدایت ببرد راه به دوست که به جایی نرسد گر به ظلالت برود
طی سالهای گذشته امثال بنده در سراسر کشور با عشق، علاقه و پشتکار با کمترین امکانات شروع به فعالیت و ساختارشکنی در مورد برخی از سازها نموده و با تکیه بر نیروی عشق، علاقه و البته با نبوغ و نوآوری منجر به اتفاقاتی شدهاند که از جانب بزرگان هنر مملکت حمایت و تأیید گردیده و این امر باعث شکستهشدن سدّ تعصب و یکجانبهنگری شده که جای بسی خوشحالی است. چرا که همهی سازها در طی مسیرهای پُرفراز و نشیب از سدّ تعصب و سنت گذشته و تکامل یافته و مییابند. در این بین که روند تکاملی سازها در جریان است متأسفانه افرادی هم هستند که بیرون از گود نشسته و از نبوغ افراد گمنام که هدفی جز خدمت و ارتقاء سطح کیفی و کمی ندارند، استفاده کرده و با توجه به موقعیتهای محکم و خاصی که در جامعهی هنری دارند به یکباره پژوهشگر، مبتکر و نوآور و مدعیالعموم میشوند، غافل از آنچه که در این مسیر بر مبتکر یا سازنده و یا پژوهشگر چهها گذشته و میگذرد (معما چون حل گشت، آسان شود). البته ایرادی بر این امر نیست و به قول جناب جهانگیری «فضا برای همه موجود میباشد.»
جای تأسف است، برخی با ادبیات خاص که در شأن یک هنرمند و نوازندهی حرفهای و پرکار نیست، در مورد فعالیتهای دیگران که اتفاقاً توسط صاحبنظران و استادان برجسته نیز مورد تأیید قرار گرفته است در قالب کلمات ادبی شروع به فرافکنی کردهاند (نک. یادداشت ایشان در سایت انجمن موسیقی ایران).
جناب جهانگیری، شما خواسته یا ناخواسته، خانهی موسیقی ایران و متخصصین و مراجع ذیصلاح علمی و بزرگان موسیقی را به وجهی زننده، متهم به تأیید صنایع دستی و نه ابداع یا اختراع و یا بهبود و یا حتی ارتقاء نمودهاید.
جای تعجب است آنچه را که اساتید موسیقی ایران ابداع و تولد یک صدای جدید (یسنای) در موسیقی ایران میدانند به نظر ایشان در ردیف صنایع دستی است و جایگاه موسیقایی آن دیده نمیشود. اگر کار بنده و امثال بنده جز صنایع دستی است این برداشت و نگرش شخصی شماست.
لازم به تذکر است، تلاشهای اینجانب آنقدر مهم و درخور توجه بوده که بزرگان موسیقی را به تحسین واداشته و همسویی و همفکری ایشان را در غالب تأییدیه دربرداشته است.
جناب جهانگیری، گفتهاید که چرا از این سازها در استودیو، و کنسرتها استفاده نشده و حتی خود افرادی هم که تأیید کردهاند از آن استفاده نکردهاند. دلیلش آن است که این بزرگواران در شرایط مناسبی نیستند که بنده با بیادبی از آنها متوقع باشم و این از بیمهری افرادی مثل شماست که حتی نخواستید با ارتباطات مکرر که ایجاد نموده بودم در اختیار شما قرار دهم و مدتی با آنها (ساز یسنای، نای و ساز افراد گمنام دیگر) کار کنید بعد اظهار نظر نمایید. البته بنده با توانایی خودم در چندین کنسرت با گروههای سرشناس و افراد صاحب نظر و آلبوم صوتی تلاش کردهام صدای این سازها را به گوش اهل هنر برسانم.
جناب جهانگیری عزیز، بیایید دچار سوءتفاهم و توهم نشویم که موسیقی میراث اجدادی و خانوادگی ماست و هیچکس حق ندارد در مورد آن کاری انجام دهد. بحث من این است که جایگاه افراد محترم و فعالیت ایشان دیده شود و هرکسی به فراخور توان خود و با همدلی که فرمودهاید، دست همفکران خود را بگیرد و در نهایت منجر به رشد و شکوفایی بیش از پیش هنر این سرزمین گردد.
لذا در مورد کار اخیر شما اگر منجر به تکامل مسیر گذشتهی بنده و دیگران گردیده، سر تعظیم فرود میآورم و دست شما را میبوسم. همچنان که بارها در مورد کارهای خودم در این زمینه در محافل مختلف عرض کردم، بنده مدعی این نیستم که ابداعاتِ انجامشده کامل بوده و جایی برای کار مجدد وجود ندارد. شما به اندازهی خودتان چقدر در جهت حمایت از کارهای انجامشده به عنوان یک نوازندهی حرفهای قدم برداشتهاید؟ آیا تا به حال هزینهای بابت حمایت از سازندگان و افراد تولیدکننده از قبل تا به حال مانند جناب فنایی یا زارعی و یا دیگران انجام دادهاید؟ آیا متوجه شدهاید این افراد با تمام انرژی و با کمترین امکانات و بدون توقع زندگیشان را صرف اینگونه مقولات نمودهاند؟ اگر صداقت و دلسوزی در کلام شما به عنوان دلسوز هنر و یک حرفهای میباشد، چرا تا الان مدعیالعموم این افراد نبودید؟ و تا به حال تشویق و دلگرمی و حتی انتقاد سازنده در جهت رشد و برای ایجاد انگیزه بیشتر انجام ندادهاید؟
آقای جهانگیری فرمودهاید «نام اولین مخترع پیشکش شما»، اصلا برای بنده مهم نیست اول یا آخر باشم و مانند شما نگران پستهای کلیدی در مراکز هنری در آینده باشم و نتوانم از آن دستاویزهای تازه استفاده کنم. تکرار میکنم، من مدعی نوازندگی حرفهای شما در این زمینه نیستم و نخواهم بود، و در این تجربهی ۲۰ سالهای که در این زمینه داشتم، بدون کمک گرفتن و در اختیار داشتن مراکز علمی هنری و فقط با نیروی عشق و پشتکار توانستم نگاه بزرگان موسیقی ایران، که همهی ما مدیون و وامدار ایشان میباشیم، را به سمت خود متوجه کنم که حرف تازهای برای گفتن دارم.
مفتخرم و مباهات میکنم به استادان برجستهی ایران که در مورد تفکر و اندیشهی من و امثال من ساعتها وقت گرانبهای خود را صرف نموده و مورد لطف قرار دادهاند. لذا اگر هم عنوانی باشد مراجع ذیصلاح بهتر از هر کس دیگری میتوانند به افراد اعطاء نمایند که تا به حال نیز انجام شده و در صورت نیاز تمام مستندات و گواهیهای ثبت در یک قضاوت عادلانه به سمع و نظر خواهد رسید.
همچنان که گفته بودید ۲ سال تحقیق دربارهی نیِ چوبی نمودهاید؛ اینجانب نیز ظرف ۴ سال تحقیق و پژوهش و البته سعی و خطا موفق به طراحی، فواصل، قطر، طول بر انواع چوبها صرف نمودهام اما مگر نهاینکه هنر باید نهایتاَ به تعالی روح و پالایش درون و کمال اخلاق بینجامد و هنرمند بتواند خالق باشد و به دیگران عشق هدیه کند.
بار دیگر تکرار میکنم هنری که در نهات به تعالی روح بشر و پالایش درون و کمال اخلاق نینجامد به نظر من هنر نیست، بلکه فقط تجارت است. قضاوت این موضوع را به زمان موکول میکنم و آرزوی پیروزی و موفقیت روزافزون در سایهی مهر و صداقت برای شما و دیگر هنرمندان دارم.
ما زِ یاران چشمِ یاری داشتیم خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
ــ بهروز بیگی
تابستان ۹۵