X
یادداشت فرید دهدزی به مناسبت سالمرگ حسن گل‌نراقی

کوتاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت،راز ماندگاری مرا ببوس با صدای گل‌نراقی..

شنبه, 19 مهر 1404

 

فرید دهدزی پژوهشگر تاریخ به مناسبت سی و دومین سالمرگ حسن گلنراقی از راز ماندگاری «مرا ببوس» با صدای گل‌نراقی گفت.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران، فرید دهدزی پژوهشگر تاریخ در یادداشتی که به سفارش این پایگاه به مناسبت سی و دومین سالمرگ حسن گلنراقی نوشته آورده است:در دنیای هنر، بسی هنرمندانی هستند که در طول نیم‌قرن زندگانی خود، آثار فراوانی ساخته و اجرا کرده‌اند که ممکن است از میان آنان، آثار محدود و معدودی، از لحاظ شهرت و زیبایی، تأثیرگذار باشد. چه بسا هنرمندی که در میان خیل آثارش در نیم‌قرن تنها یک اثر جاودانه داشته باشد! اما کم شنیده‌ایم که هنرمندی در طول هفتاد سال زندگانی خود تنها یک اثر خلق کرده و از قضا همان اثر بسیار فراگیر و تاثیرگذار باشد! تنها یک اثر خلق کند و همان اثر، از اثرگذارترین آثار تاریخ هنر در سده اخیر باشد!

باری حسن گل‌نراقی در طول زندگانی خود یک اثر هنری اجرا کرد و همان اثر، مشهورترین اثر صدسال گذشته شد! اگر بخواهیم یک اثر را در صد سال اخیر بین تمامی اصناف و طبقات مختلف، از حیث فراگیری نام ببریم، بی‌شک مرا ببوس، ساخته مجید وفادار و شعر دکتر حیدر رقابی، مشهورترین آن است. مهم‌ترین دلیل ماندگاری آن اجرای بسیار تأثیرگذار حسن گل‌نراقی است.

طبیعی است مهم‌ترین اصل در فرهنگ موسیقی ملّی، از حیث تأثیر، نفوذ و فراگیری یک اثر، آهنگسازی و ملودی‌سازی، سپس ترانه‌سرایی آن است. اما در این اثر استثنائا صدا و اجرای گل‌نراقی، موجب نفوذ دوصدچندان آن شد. چرا؟

زیرا این اثر را خود مجید وفادار با کلام دیگری از کریم فکور در سال ۱۳۳۲ در سکانس پایانی فیلم شب‌های طهران، با صدای پروانه نمازی اجرا کرد. اما به هیچ‌عنوان نه در زمانه خود و نه در ادوار بعدی، جایگاهی پیدا نکرد. اجرای بعدی این اثر، همین است که ما به عنوان مرا ببوس می‌شناسیم. این‌بار وفادار از حیدر رقابی خواست که روی این ملودی، ترانه مرا ببوس را بسراید.

در سال‌های ۱۳۳۲ – ۳۸ مرسوم بود؛ مجید وفادار به عنوان آهنگساز مشهور زمانه، برای فیلم‌ها، ملودی‌سازی و بیشتر ترانه‌‌سازی کند. او در آن زمان این کار را به نحو احسن انجام می‌داد. تمام قطعات و ترانه‌هایی که او برای فیلم‌های آن زمان خواند، نه تنها آن زمان که در زمان کنونی هم واجد ارزش است. مانند امیر ارسلان یا همین شبهای طهران و … .

ترانه مرا ببوس را در سال ۱۳۳۵ با صدای پروانه نمازی، در فیلم اتهام اجرا کرد. حتی اثر در قالبِ صفحه با صدای پروانه هم به صورت صفحه منتشر کرد، اما به هیچ‌عنوان، اثر شهرت پیدا نکرد. نه این‌که ملودی و کلام نقصان داشته باشد. نه اینکه خواننده، جایگاهی نداشت. خیر. از قضا برخی از آثاری که پروانه به ویژه از وفادار خواند، شهرت ویژه‌ای یافت. مانند شاهکار «شب‌های طهران».

ویژگی‌هایی در صدای گل‌نراقی بود که مجید وفادار را مجبور کرد که اثر مرا ببوس را برای سومین مرتبه را با صدای گل‌نراقی اجرا کرد.

این‌که گفته‌اند مرا ببوس ابتدا در صفحه پخش شد، سپس در رادیو قرار بود با صدای خانم دیگری از بستگان وفادار اجرا و پخش شود، واقعیت ندارد. زیرا این اثر دوبار با صدای پروانه با دو کلام متفاوت پخش شده بود و پروانه خوانندهِ ارکستر رادیویی به سرپرستی خود وفادار هم بود. لزومی نداشت به خواننده‌ خانم دیگری بدهد! این‌که این اثر دور از چشم وفادار در برنامه شما و رادیو به مدیریت پرویز خطیبی و شاهرخ نادری ضبط و پخش شد! حرف نسنجیده‌ای است. کسی که اندک آشنایی با رادیوی دهه سی و برنامه «شما و رادیو» داشته باشد، چنین گمانه‌ای نخواهد داشت. همه می‌دانند در دهه سی مجید وفادار چنان نفوذی در رادیو داشت که به هیچ عنوان نمی‌توانستند اثر او را به طور پنهانی اجرا و او را با اجرای گل‌نراقی غافل‌گیر کنند!

مجید وفادار برای اجرای سوم در «شما و رادیو» در پی صدای مردانه بود. چرا که در ترانه گفته می‌شود ای دخترِ زیبا امشب بر تو مهمانم … کلام کاملأ مردانه است. آن موقع داریوش رفیعی زنده بود و با ارکستر وفادار کار می‌کرد، اما صدای او برای این ترانه که جنبه پاپ داشته و در قالب ردیف دستگاهی نمی‌گنجید، کفایت نمی‌کرد.

آن موقع گل‌نراقی تصانیف و پیش‌پرده‌های کمیک که عمدتا از پرویز خطیبی بود، در محافل خصوصی اجرا می‌کرد. اما به دلایل مختلف، از جمله جایگاهی که خاندانِ او در تجارت و بازار داشتند، نمی‌خواست و نمی‌توانست به طور عمومی و رسمی بخواند.

وفادار در پی یک صدایی بود که قدرت و دینامیک داشته باشد، حاذق برای اجرای این ترانه در شکل پاپ و مردانه باشد. ضمن اینکه صدای تأثیرگذار داشته و ناشناس باشد.

کسانی‌که در آن تاریخ یعنی اسپند ۱۳۳۵ می‌توانستند از عهده کار بر بیایند، محمد نوری و ویگن بودند. محمد نوری در اسپند ۱۳۳۵ چند صباحی همکاری خود را قطع کرده بود. ویگن هم دو – سه ماه بعد از این تاریخ، شهره شد.

آن تاریخ «شما و رادیو» که تازه تأسیس شده بود، برنامه‌ای را به معرفی افراد بی‌نام و نشان اختصاص می‌داد. این سنت تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت‌. بسیاری از هنرمندان که نام و نشانی یافتند، از این برنامه راه یافتند.

گل‌نراقی به اصرار خطیبی، نادری، رقابی و وفادار پذیرفت که این اثر را در این برنامه در اسپند ۱۳۳۵ با پیانوی مشیر همایون شهردار و ویلون پرویز یاحقی اجرا کند.

از قضا همین اجرا، ترانهِ مرا ببوس و حتی مجید وفادار و نام حیدر رقابی را بر کوی و برزن بلند آوازه کرد.

نه تنها موجب شد که مجید وفادار شهرت بیشتری پیدا کند، بلکه طنز تلخ تاریخ این است که شاهکارهای دیگر مجید وفادار دیده و شنیده نشدند! شاید دلیل اینکه برخی از نزدیکان مجید وفادار به گل‌نراقی نگاه مثبتی نداشته باشند، در این راز نهفته باشد.

مجید وفادار از لحاظ زیبایی‌شناسی و تکنیکی، تصانیف شاهکاری دارد که شوربختانه نه تنها عام که خاص هم، چندان به آن اهمیتی نمی‌دهند. دو اثر دارد تحت‌عنوان شبِ جدایی شعری از رهی معیری در دشتی که به سفارش پیرنیا و البته تنظیم‌ جواد معروفی در گل‌های رنگانگ ۲۳۶ با صدای قوامی در سال ۱۳۴۱ اجرا شد‌. در این اثر وجه کلاسیک، فاخر و شاخصی از وفادار می‌بینیم که با دیگر آهنگسازان نسل پیش از خود مانند مرتضی محجوبی و زمانه خود مانند خالدی، جواد لشگری، برابری می‌کرد. از قضا شب جدایی جزء نخستین ترانه‌های ساخته شده در قالب ترانه بود که خود رهی پس از شد خزان بدیع‌زاده، آن روی ملودی وفادار ساخت.

دومین اثر وفادار که از شب جدایی هم زیباتر است، از قضا در گل‌های رنگانگ قبلی در ۲۳۵ در بیات اصفهان اجرا شد. خودِ مقدمه‌ای که وفادار برای این تصنیف ساخته، جزء شاهکارهای تاریخ موسیقی است‌. تصنیف دارای واریته بسیار جذابی است. اثری است که به نام مرگ عُشاق یا رسم دلبری هم مشهور است. شب جدایی شهرت بیشتری پیدا کرد. اما مرگ عُشاق شوربختانه گم‌نام باقی مانده است.

تمامی آثاری که وفادار با دلکَش ساخت، همه آثار شاخصی هستند، اما چرا این آثار بلندآوازه و فراگیر نشدند؟

خود مرا ببوس به دو شکل متفاوت توسط پروانه اجرا شد، پس از گل‌نراقی ابتدا توسط ویگن، سپس تمامی خوانندگان زن و مرد اجرا شد، اما چرا هیچکدام جایگاه بلند اجرای گل‌نراقی را پیدا نکردند؟

ویگن پس از مهتاب که ساخته خودش بود، مرا ببوس را خواند، از قضا با گیتار تنها هم اجرا می‌کرد. چون فرم اثر گونه‌ای است که با پیانو و گیتار تنها، کفایت می‌کند، در واقع اجرای ویگن به واقعیت نزدیک‌تر است. اما چرا مرا ببوس با صدای سحرانگیز ویگن فراگیر نشد؟

ویگن با گل‌نراقی دوستی پیدا کرد. ویگن تعریف می‌کند من پس از مهتاب که نخستین اثر من بود، اثر دیگری نداشتم که بخوانم. مرا ببوس بسیار شهرت یافته بود، من آن‌را در کنسرت‌ها و کافه‌های طهران، آبادان و شهرهای دیگر اجرا می‌کردم. مردم خیلی آنرا دوست داشتند. یکبار گل‌نراقی به من گفت جناب ویگن! من در زندگی همین اثر را خواندم، برایم مقدس است، خواهش می‌کنم شما دیگر نخوانید!

اما گل‌نراقی نمی‌توانست جلوی آوازه ترانه را بگیرد. تمامی خوانندگان، مانند منوچهر، عارف، روانبخش و حتی بانوان خواننده‌ای مانند پوران، الهه و  پروین  آنرا خواندند، اما به هیچ‌روی تمام این صداهای ماندگار، نتوانستند تأثیر تاریخی و فراگیر صدا و اجرای گل‌نراقی را در عام و خاص ایجاد کنند.

چاپ
>