X

ناظمی: تکنولوژی بازتاب ساختار اجتماعی و اقتصادی است/ عنقا: چرا مخاطبان برای تک‌آهنگ هزینه نمی‌دهد؟

چهارشنبه, 30 بهمن 1398

نشست تأثیر فضای مجازی بر موسیقی و رسانه‌ها عصر سه‌شنبه ۲۹ بهمن در فرهنگستان هنر برگزار شد.

به گزارش نای، نشست تأثیر فضای مجازی بر موسیقی و رسانه‌ها با حضور حامد عنقا و امیر ناظمی عصر سه‌شنبه ۲۹ بهمن در سالن باربد فرهنگستان هنر برگزار شد.

امیر ناظمی: در صنعت موسیقی می‌توان چند دوره تاریخی را بیان کرد که همه این دوره‌ها به تکنولوژی برمی‌گردد. دوره اول، دوره گرامافون در قرن نوزدهم میلادی بود. پس از آن با آمدن نوار ویدئو یک تغییری در صنعت موسیقی به‌وجود آمد که این تغییر در دهه ۸۰ تبدیل به سی‌دی شد. در اوایل دهه ۹۰ دانلودهای دیجیتال و عرضه محصولات موسیقی در فضای مجازی شکل گرفت و در حال حاضر نیز به نسل استریمینگ رسیده‌ایم. هر کدام از این دوره‌ها پیامدهایی روی این صنعت داشته که باعث شده حتی بازیگران و نوع درآمدها هم تغییر کند. اساساً وقتی یک تکنولوژی تغییر می‌کند، فقط آن تکنولوژی نیست که روی همان بازار قدیمی سوار می‌شود، بلکه خود بازار قدیمی هم دچار تحول می‌شود. مهم‌ترین تحولی که با آمدن استریم اتفاق افتاد این بود که اگر ما در گذشته، شرکت‌های تولیدکنندۀ موسیقی و شرکت‌های عرضه‌کننده را داشتیم، در حال حاضر پلتفرم‌ها جایگزین شبکه توزیع شده‌اند و در آینده احتمالاً جایگزین شبکه تولید نیز خواهند شد. پلتفرم‌هایی مثل “SoundCloud” و “Spotify” را در نظر بگیرید. فرد در این پلتفرم‌ها عضو می‌شود و بابت عضویت خودش یک سری خدمات را دریافت می‌کند. اتفاقی که می‌افتد این است که فرد یک عرضه‌کننده موسیقی دارد که آن عرضه‌کننده بر اساس سلیقه افراد به آن‌ها موسیقی معرفی می‌کند. یعنی مثل سابق این‌طور نیست که فرد خودش آهنگ‌های مطابق سلیقه‌اش را پیدا کند. وقتی این پلتفرم‌ها برای افراد موسیقی انتخاب می‌کنند و افراد هم به‌خاطر این عرضه برای پلتفرم‌ها هزینه پرداخت می‌کند، در مجموع میزان شنیدن موسیقی در دنیا افزایش پیدا می‌کند. اگر بخواهم به لحاظ آماری بگویم، آماری که اتحادیۀ تولیدکنندگان موسیقی آمریکا برای مقایسه سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی اعلام کرد نشان داد که کل درآمد صنعت موسیقی حدود ۱۸ درصد افزایش پیدا کرده است. البته با توجه به رشد اقتصادی محدودی که این کشورها دارند ۱۸ درصد رشد آمار بسیار زیادی است. جالب است که در حال حاضر درآمد حاصل از یک موسیقی افزایش یافته، در عین حال که قیمت یک قطعه موسیقی کاهش پیدا کرده است. یعنی میزان شنیدن موسیقی آن‌قدر به‌واسطه دسترس‌پذیربودن بالا گسترش پیدا کرده که این کاهش قیمتِ قطعه موسیقی را جبران کرده است. در حال حاضر طبق آخرین آمار، میزان بازار صنعت موسیقی آمریکا حدود ۸/۹ میلیون دلار است. این آمار یک عدد بزرگ است که این عدد بزرگ پس از رشد استریمینگ به‌وجود آمده است.

پلتفرم‌ها تقریباً عرضه سنتی موسیقی را به صفر رسانده است. یعنی آن شیوه‌های عرضه موسیقی را دیگر در معادلات اقتصادی در نظر نمی‌گیرند. در واقع حجم بازار توزیع‌کنندگان متداول در کشورهای توسعه‌یافته آن‌قدر کاهش پیدا کرده که عملاً دیگر جزو بازیگران اصلی محسوب نمی‌شوند و پلتفرم‌ها جایگزین آن‌ها شده‌اند.

نپستر که آمد پاسخ‌گوی یک معضلی به نام به اشتراک‌گذاری بود و این به اشتراک‌گذاری منجر به این شد که قانون کپی‌رایت نقض شود و بعد شرکت‌های تولیدکننده موسیقی آمدند شکایت کردند. سر این موضوع دادگاه‌های بسیار معروفی شکل گرفت که آیا افراد اجازه دارند موسیقی را که می‌شنوند با هم به اشتراک بگذارند یا نه؟ خود این مسئله زمینه‌ساز شکل‌گیری استریم ‌شد. یعنی قسمتی از استریمینگ از جایی آمد که خواست دانلود را کنار بگذارد چون دانلود یک کار پُرخطر است. شما اگر بتوانید یک اثر موسیقی را دانلود کنید به همان نسبت می‌توانید بعدها آن موسیقی را آپلود کنید و به جاهای دیگر بفرستید که با این کار بازار موسیقی دچار مشکل می‌شود. این یک مسئله بسیار جدی است چون اگر به این پیش‌زمینه‌ها توجه نکنیم فقط درگیر خود تکنولوژی می‌شویم و نمی‌دانیم محرک‌های لازم در رشد تکنولوژی، پایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی دارند. ما در مورد صنعت موسیقی می‌توانیم چنین چیزی را ببینیم که با رشد تکنولوژی و همگانی شدن دسترسی اگر می‌خواست شیوه دانلود موسیقی ادامه پیدا کند اصلاً صنعت موسیقی از بین می‌رفت. در واقع استریمینگ آمد و آن صنعت را نجات داد. اساساً صنعت موسیقی به آن معنایی که در کشورهای توسعه‌یافته وجود داشته در کشور ما وجود نداشته است چون ما کمپانی‌های بزرگی نداشته‌ایم که آن کمپانی بزرگ از هنرمند تمرکزش بیشتر باشد. یک زمانی در آمریکا سه کمپانی بزرگ تمام هنر صنعت موسیقی را به صورت انحصاری برعهده داشتند ولی وقتی پلتفرم‌ها آمدند، شرکت‌های تولیدکننده و هنرمندان را در یک بخش قرار دادند و خودشان یک بخش دیگر را تشکیل دادند که نسبت به آن دو بازیگر دیگر غلبه پیدا کردند. ما اساساً هیچ‌وقت در کشورمان چنین کمپانی‌هایی نداشته‌ایم. یعنی همیشه اهمیت هنرمند از کمپانی که با آن قرارداد می‌بندد بیشتر بوده است. بازار هم به جای اینکه دست کمپانی‌ها باشد در اختیار هنرمندان قرار داشته است. آیا شکل‌گیری پلتفرم‌های استریمینگی با روش فناورانه در چنین فضایی می‌توانسته مورد استقبال قرار بگیرد؟ ما کمپانی‌هایی نداشتیم که توسعه تکنولوژی بدهند تا امکان دانلود و به اشتراک‌گذاری را محدود کنند، بلکه بازار غیررسمی داشتیم که بر بازار رسمی ما غلبه داشت. همه این‌ها ویژگی‌های بازار ماست. به همین خاطر الزاماً نمی‌توانستیم بگوییم که تکنولوژی خود به خود می‌آید مثل آن چیزی که در سایر کشورهای دنیا وجود دارد رشد و توسعه پیدا می‌کند. در این شرایط می‌توانیم به یک نکته دیگر توجه کنیم که آیا می‌توانیم از این فرصت تغییر تکنولوژی برای تبدیل هنر موسیقی به هنر صنعت موسیقی استفاده کنیم؟ به نظرم این سؤال، سؤال قابل توجهی است.

با تکنولوژی نمی‌شود هر مساله‌ای را حل کرد. تکنولوژی استریمینگ زمانی می‌تواند به کمک ما بیاید و ایجادکننده یک هنرصنعت به نام موسیقی شود که سایر مؤلفه‌های آن وجود داشته باشد. یکی از آن مؤلفه‌ها، مؤلفه حقوقی است. واقعیت این است که ما هنوز با خودمان تعیین تکلیف نکرده‌ایم که در زمینه حقوق مالکیت فکری چگونه می‌خواهیم رفتار کنیم؟ ما تا زمانی که این مساله به طور جدی حل نشود، نمی‌توانیم از تکنولوژی منتظر معجزه داشته باشیم چون تکنولوژی بازتاب ساختار اجتماعی و اقتصادی است. موضوع دوم همین نوع رابطه‌مان با جهان‌ بین‌الملل است. ما هنوز رابطه خودمان را تعریف نکرده‌ایم که آیا می‌خواهیم از پلتفرم‌های جهانی به‌عنوان ابزار خودمان برای توسعه و نشر موسیقی استفاده کنیم یا می‌خواهیم ابزارهای داخلی را جایگزین آن‌ها کنیم؟ باید تکلیف خودمان را در این موضوع روشن کنیم. ما مزیت فرهنگی داریم و بهتر است که بسترهای جهانی را تبدیل به بستری برای عرضه توانمندی‌های فرهنگی و هنری خودمان کنیم. موضوع بعدی که وجود دارد پیش‌زمینه‌های فکری و ذهنی ماست. در نگاه شرقی که داریم دوست داریم هنر را از بازار جدا بدانیم. در واقع فکر می‌کنیم اگر پول وارد این حوزه شود آن‌وقت این حوزه دیگر آن پاکی سابق را ندارد. به هر حال موسیقی هم مثل سینما یک هنرصنعت است. وقتی شما می‌پذیرید که موسیقی یک هنر صنعت است، بنابراین باید یک سری الزامات را هم بپذیرید. باید بپذیرید که اینجا یک سری کمپانی‌هایی وجود دارند که این کمپانی‌ها هم یک سری حقوق‌هایی دارند و می‌توانند از حاکمیت یک حاشیه امنی را طلب کنند.

حامد عنقا: ما اگر بهانه‌ها و دلایل به‌وجودآمدن دوره‌ها را درنظر نگیریم، شاید نتوانیم دوره‌ها را به‌درستی تحلیل کنیم. هر اتفاقی که در حوزه محتوا می‌افتد بر اساس یک نیاز اقتصادی برای تأمین‌کردن هزینه‌های تولید و پخش برای سود است. در کشوری مثل آمریکا همچنان عادت و سبک به اشتراک گذاشتن وجود دارد. وقتی نپستر در آمریکا به وجود می‌آید، آن هم یک نوع به اشتراک گذاشتن است چون دانشجویان حافظه‌های دستگاه‌های خود را به اشتراک می‌گذارند و این شخصی‌جابه‌جاکردن موزیک‌ها چنان رشد می‌کند که برای نظام اقتصادی و تولیدکنندگان موسیقی در آمریکا تبدیل به بحران می‌شود. در حال حاضر یکی از دادگاه‌های بسیار مهم در حوزه محتوا، دادگاهی است که در حوزه نپستر اتفاق می‌افتد. امروز دیگر بحث این نیست که ما چقدر در تجارت تبلیغات‌مان بیشتر است و چقدر می‌توانیم مشترکین بیشتری را جذب کنیم، بلکه امروز تأمین‌کنندگان محتوا تفاوت رشد این‌ها را در مناطق مختلف ایجاد می‌کنند. شاید اگر ما این نیازها و دلایل به‌وجودآمدن دوره‌ها را درنظر نگیریم، نتوانیم دوره‌ها را به‌راحتی در کشور خودمان با خارج از کشور مقایسه کنیم، اما وقتی به دوره پس از رشد سرویس‌های پخش آنلاین می‌رسیم شباهت‌های ما زیاد می‌شود. در حوزه استریمینگ تقریباً با فاصله یک ساله همان کاری را انجام دادیم که در غرب انجام داده بودند، اما اشکال کار جایی است که ما تجربه‌های قبل از رسیدن به این دوره را در حوزه صاحبان محتوا تجربه نکرده‌ایم. به همین خاطر است که وقتی یک سرویس پخش آنلاین موزیک راه‌اندازی می‌کنیم متوجه می‌شویم همان‌قدر مورد هجوم تولیدکنندگان محتوا قرار می‌گیرند، که از آن طرف بازار رقابت‌شان در فضای آنلاین به‌واسطه رشد بی‌حد و حصر سایت‌های دانلود مورد هجمه است. همه این‌ها را اگر کنار هم درنظر بگیریم، به این نتیجه می‌رسیم که ما یک بازاری هستیم که هیچ شباهتی به دوره‌های قبل از خودش در غرب ندارد. شاید استریمینگ به‌واسطه سرمایه‌گذاری سنگینی که روی حوزه فناوری آن انجام می‌شد می‌توانست یک راه نجاتی باشد و خیال‌تان راحت باشد که رقبای غیرقانونی شما دیگر نمی‌توانند وارد این حوزه شوند. بنابراین مقایسه اتفاقاتی را که در داخل و خارج از کشور می‌افتد، مقایسه درستی نمی‌دانم ولی می‌توانیم از این مقایسه‌های آماری داشته باشیم.

ما وقتی آمریکا را مثال می‌زنیم یعنی داریم در مورد بزرگ‌ترین مرکز اقتصادی هنر دنیا حرف می‌زنیم. آمریکا برای ما یک تمثیل است، وگرنه برخی کمپانی‌های کشورهای دیگر از کمپانی‌های آمریکا بهتر هستند. هنوز یکی از بزرگ‌ترین استودیوهای ضبط و دو سه تا از بهترین کمپانی‌های رکورد در کشور انگلستان قرار دارند. ما وقتی در مورد آمریکا حرف می‌زنیم درباره نماینده اقتصادی در حوزه هنرصنعت حرف می‌زنیم. در آمریکا این‌طور نیست که بنگاه‌های اقتصادی حرف اول و آخر را بزنند، بلکه بنگاه‌های اقتصادی توانسته‌اند تعامل خودشان را با هنرمندان به درستی برقرار کنند. مثلاً کمپانی “SONY” می‌آید برای خواننده‌ای مثل کَتی پِری در کل دنیا تور می‌گذارد و به‌جز کشورهای منطقه خلیج فارس هیچ کشوری را جا نمی‌اندازد و بعد در ادامه از کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند فیلم می‌گیرد و آن فیلم را در قالب مستند در سینما اکران می‌کند. در واقع آن‌ها یک چهره را تبدیل به یک آیکون به‌عنوان نماد اقتصادی می‌کنند و سود و زیان آن را هم لحاظ می‌کنند. در واقع در آمریکا تعامل بین بنگاه‌های اقتصادی و هنرمندان اتفاق افتاده است. در آنجا این‌طور نیست که یک سلطه اقتصادی وجود داشته باشد که هنرمند در چرخ‌دنده‌های آن سلطۀ اقتصادی چاره‌ای جز تن‌دادن نداشته باشد، اما مشکلی که ما در ایران داریم بسیار متفاوت است. یکی از بزرگترین کارهایی که ما باید از نظر فرهنگ‌سازی انجام بدهیم برای دستگاه‌های حاکمیتی است. در نظام فکری و فرهنگی ما این‌طور است که برای هنرمند یک شأن بسیار بالاتری درنظر می‌گیریم. یک تفکر شرق‌گرایانه هم در ما وجود دارد که هنرمند نباید درباره پول حرف بزند و درگیر بحث اقتصادی شود. ما همه این مسائل را داریم ولی در هر صورت حیات همین کمپانی‌هایی که در ایران وجود دارند به آن هنرمندان وابسته است، اما یک کمپانی برای اینکه بتواند با هنرمند یک تعامل درست اقتصادی انجام بدهد نیاز به حمایت دولتی و حکومتی دارد. شما وقتی درباره سرمایه‌گذاری در نظام غرب صحبت می‌کنید، یعنی دارید درباره جایی صحبت می‌کنید که اگر شهردار، فرماندار و حتی رئیس‌جمهور کشور بیاید مانع مسائل سرمایه‌گذاری شما شود می‌توانید به راحتی از او در دادگاه شکایت کنید ولی در ایران با یک نامه می‌تواند کل سیستم سرمایه‌گذاری بخوابد. کمپانی‌ها می‌دانند که برای درآمدزایی جدید باید ورود پیدا کنند ولی یک سری مشکلات این چنینی وجود دارد. به ابتدا این‌ها را درنظر بگیریم و بعد نقد ساختاری بخش خصوصی را انجام بدهیم.

در حال حاضر می‌توانم نام ۱۰ خواننده را بیاورم که در این سال‌ها هیچ آلبومی را منتشر نکرده‌اند ولی از ابتدا تا انتهای سال حدود ۴۰ کنسرت برگزار کرده‌اند. با این حال برای کاری که روی صحنه اجرا می‌کنند از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفته‌اند. وقتی هنرمند مجوز اجرای کنسرتش را گرفته یعنی او کاری را تولید کرده و به شاعر و آهنگساز پول داده است. حالا آن هنرمند به دو صورت می‌تواند از این هزینه‌ای که انجام داده درآمدزایی کند؛ یا باید آن آهنگ‌هایی که تولید کرده را روی یکی از نرم‌افزارهای پخش موسیقی بفروشد یا از آن هزینه‌ای که برای تولید آهنگش کرده است به‌عنوان یک ابزار برای تبلیغ کنسرتش استفاده کند. حالا اینکه چرا مخاطبان برای دریافت یک تک‌آهنگ هزینه نمی‌دهد یک مشکل حاکمیتی است که دستگاه نمی‌آید بابت مسائل کپی رایت محکم بایستد، اما اینکه صاحب اثر بیاید اثرش را به صورت رایگان در اختیار مخاطبانش قرار بدهد تا بتواند سالن کنسرتش را پر کند یک مسئله دیگر است که هنرمند این حق را دارد چنین کاری را انجام بدهد. ممکن است گفته شود این حق باعث عادت ذهنی شود که افراد دیگر برای تک‌آهنگ پول ندهند ولی می‌گویم نبود موضوع کپی‌رایت باعث شده که سال‌ها این عادت به وجود بیاید که منِ مخاطب فکر کنم می‌توانم این موزیک را به صورت رایگان دریافت کنم. ما امروزه می‌رویم یک کتاب صوتی را خریداری می‌کنم و بعد آن کتاب صوتی را با دوستان خودمان به اشتراک می‌گذاریم که آن‌ها هم استفاده کنند ولی هنوز درنیافته‌ایم ما فقط برای استفاده خودمان پول داده‌ایم و دوستان‌مان هم برای استفاده از آن کتاب صوتی باید پول بپردازند. مشکلات اصلی ما این‌ها هستند. می‌توانیم روی این موج و مسیری که به جهت تکنولوژی آمده سوار شد ولی چه کسی روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند؟ همه حرفی که ما در اینجا می‌زنیم درباره بخش نحیف خصوصی است که اگر در بخش فرهنگ و هنر شکوفایی هم به وجود آمده در بستر خصوصی بوده است. ما یک سری مشکلات داریم که در نهایت پول و سرمایه آن مشکلات را حل خواهد کرد ولی یک سری مشکلات وجود دارند که قابل حل نیستند. مثلاً شما روی تهیه یک آلبوم موسیقی سرمایه‌گذاری می‌کنید و بعد می‌بینید که به راحتی به اشتراک گذاشته می‌شود و هیچ‌کس وجود ندارد که بتواند مشکل شما را حل کند.

چاپ
>