موسیقی تلفیقی و گفتمانی نو
دوشنبه, 2 دی 1398
موسیقی تلفیقی از پیوند دو یا چند گونه مختلف موسیقی با یکدیگر به منظور ایجاد تفکری جدید در ژانر موسیقی به وجود می آید.
ریشههای این نوع موسیقی به صورت مصطلح آن، از تلفیق دو ژانر موسیقی جَز و موسیقی راک در دهه ۱۹۶۰ میلادی به وجود آمد، البته در تاریخ موسیقی جهان نمونههایی از تلفیق در آثار به چشم میخورد. اما، تلفیقی که امروزه از آن سخن میگویند تلفیق فرمهای موسیقی با استفاده از تکنیکهای آهنگسازی مانند آن چیزی که سرگئی راخمانینف با کاپریسهای پاگانینی انجام داد نیست.
در تلفیقهای امروزه بیشتر موسیقی ملل هستند که به یکدیگر در میآمیزند و فرهنگهای همدیگر را بهوسیلۀ موسیقی به یکدیگر نزدیک میکنند.
هنوز برای موسیقی تلفیقی (فیوژن) استانداردهای مشخصی وجود ندارد. اما، از نظر فنی همآمیزی هارمونیها، نغمهها، ارکسترها، ریتمها به گونهای که به روح هیچکدام از عناصر لطمهای وارد نشود.
طبعاً وقتی صحبت از تلفیق موسیقی ملل میشود از آهنگساز انتظار میرود ضمن آشنایی کامل با فرهنگهای مورد نظر، از نظر موسیقایی نیز تسلط کاملی به موسیقی هر دو ملت داشته باشد. اما، آن چیزی که در موسیقی تلفیقی موفق میتواند مد نظر منتقدان قرار گیرد، بررسیهای زیباشناسانه و نقادانه اثر در حوزههای جامعهشناختی است. چرا که موسیقی تلفیقی روایتی از دو فرهنگ متفاوت است. اثر تولید شده روایتی است از همآمیزی و زیست دو فرهنگ در قالب یک اثر هنری.
چنانچه در نظر بگیریم که دو فرهنگ متفاوت چه نقاط مشترک و چه نقاط متضادی با یکدیگر دارند و چگونه میتوانند در کنار یکدیگر به زیستی مسالمتآمیز و انساندوستانه ادامه دهند.
بهعنوان مثال تلفیق موسیقی کلاسیک غرب و موسیقی ایرانی جدا از اینکه چقدر موفق بوده یا نبوده؟ میتواند از حیث جامعهشناختی مورد بررسی قرار گیرد.
موسیقی ایرانی دارای یک بافت مونوفونیک (تکصدایی) است، در مقابل یک بافت هموفونیک (دوصدایی) و پُلیفونیک (چندصدایی)، هارمونیپذیربودن موسیقی ایرانی در مقابل موسیقی غربی، از جمله چالشهایی است که آهنگساز را با خود درگیر میکند.
همین مسئله میتواند از نظر زیباشناسی، به هر دو فاکتور تلفیق آسیبهای جدی وارد کند. اول میتواند روح موسیقی ایرانی را از بین ببرد و دوم میتواند موسیقی کلاسیک غرب را از معنا تهی کند.
یک آهنگساز باید نسبت به هر دو موسیقی تسلط فوقالعادهای داشته باشد و همچنین از نظر شناخت جامعهشناسی و فرهنگی متوجه مسائل ریز و درشت آن باشد.
موسیقی به عنوان یک خُردهفرهنگ در هر جامعهای میتواند عنصری برای یک گفتمان فرهنگی باشد. اما این گفتمان، گفتمانی عمیق و هنرمندانه است. هر فرد برای اینکه یک موسیقیدان تلفیقی باشید، هم باید دانش عمیقی در حوزۀ موسیقی و هم حوزۀ علوم انسانی داشته باشید. اینجاست که میتوانیم با موسیقی تلفیقی برخورد جدیدی داشته باشیم.
در موسیقی تلفیقی، فقط تلفیق اصوات نیست که خودنمایی میکند، ما از ترکیب و تلفیق نظامهای ارزشی متفاوت با بیانی موسیقایی سخن میگوییم.
یک اثر نازل نهتنها نمیتواند تلفیق و گفتمانی جذاب برای چنین هدفی باشد، بلکه نتیجهای کاملاً برعکس خواهد داشت. یک موسیقیدان تلفیقی در کنار توجه به مسائل فنی باید به مسائل مهم زیباشناختی نیز توجهی خاص داشته باشد.
ــــــ همایون خشندیش، فارغ التحصیل کنسرواتوار گرایش آهنگسازی و همچنین کارشناسی علوم ارتباطات اجتماعی گرایش خبرنگاری