مرگ مرد معنوی/ به قلم داریوش طلایی
چهارشنبه, 16 بهمن 1398
استاد علیاصغر بیانی از نگاه من یک انسان شریف و هنرمندی فوقالعاده بود. تقریباً میتوانم بگویم ایشان شخصیتی بود که نمیتوان کسی را شبیه به او پیدا کرد. شاید بسیاری از ما بیانی را فقط بهعنوان یک نوازنده بشناسیم، اما حقیقت این است که او شخصیتی جامعالاطراف داشت؛ بهگونهای که هم در بسیاری از موارد علمی و اطلاعاتِ پزشکی تبحر داشت و هم در زمینۀ علوم نظری و ادبیات. علیاصغر بیانی از سوی دیگر، بهعنوان یک مفسر مثنوی هم شناخته میشود و شناخت او از این کتابِ ارزنده در حدی است که به گفتۀ شاگردانش، حدود ۴۰۰ جلسه را در تحلیل و بررسی یک دفتر از آن برگزار کرده است.
به تعبیری بهتر میتوانم بگویم که بیانی مدام در پی مسائل ماوراءالطبیعه در زمینههای مختلف بود و موسیقی برای او تنها وسیلهای بود که بتواند ذهنیت عرفانیاش را سیراب کند. در اینجا بهتر است، بدانیم که بیانی علاوه بر موسیقی در رشتههای دیگری چون نقاشی هم استاد بود. او از آن شخصیتهایی بود که روستا به روستا و شهر به شهر بهدنبال عقبههای معنوی موسیقی مقامی بود. انسانی ناآرام و همیشه کوشا که سعی میکرد به قول معروف به هستۀ اصلی حیات و هنر دست پیدا کند و البته موفق هم بود.
علاوه بر شخصیت ممتاز هنری استاد بیانی، باید به شیوۀ زندگی ساده او و همچنین روی گشاده و پذیرایش اشاره کرد. بیانی دارای این حس خدادادی نیکو بود که بتواند اطلاعاتی را که با مشقت و در طول سالیان دراز به دست آورده بود، بدون هیچ چشمداشتی در اختیار شاگردانش بگذارد؛ نکتهای که او را از دیگر فعالان هنر در جامعۀ کنونی ما متمایز میکرد.
بیانی عاشق موسیقی مقامی بود و در کنار اینها توانسته بود با سعی و پشتکار فراوان به درجهای از شناخت ردیف موسیقی سنتی ایران دست پیدا کند که حیرتآور است. همانگونه که گفتم، ارتباط استاد با موسیقی، ارتباطی کاملاً معنوی بود و شاید به همین دلیل باشد که هیچگاه تمایلی به اجرای عمومی یا ضبط آلبوم نداشت. کندوکاو در زمینۀ زوایای پنهان موسیقی و تاریخ و معماری کشور، از دیگر دلبستگیهای بیانی بود که باید در فرصتی مناسب، مفصل دربارهشان حرف زده شود.
منبع: روزنامه اعتماد