فیلم مستند «سیم آخر» به نمایش درآمد
چهارشنبه, 22 اردیبهشت 1395
به گزارش نای، در ادامه نمایش فیلمهای مستند سینماتک خانهی هنرمندان ایران، سهشنبه ۲۱ اردیبهشت فیلم مستند «سیم آخر» به کارگردانی عزتالله عزیزی با همکاری انجمن تهیهکنندگان مستند به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور ارد عطاپور، عزتالله عزیزی و پدرام اکبری برگزار شد.
در ابتدای این نشست اکبری ضمن موفق توصیف کردن فیلم گفت: «مستند «سیم آخر» گذری کوتاه داشته بر موسیقی لرستان و به بازنمایی آراء برخی از نوازندگان آن خطه پرداخته است. اما محور اصلی فیلم، بیان شرایط تلخی است که بر زندگی این هنرمندان گمنام و بیادعا حاکم شده است. آنطور که در فیلم میبینیم، جامعهی خرمآباد این هنرمندان را «لوطی» مینامد و این کلمه را در معنای منفی آن به کار میگیرد. واژهی لوطی در معنای مثبتش به افراد جوانمردی گفته میشود که داد مظلوم را از ظالم میستانند. اما در اینجا تبدیل به ابزاری شده تا این هنرمندان که گاه در سطح جهانی هم هنرشان مورد تقدیر قرار گرفته، به حاشیه رانده شوند. «سیم آخر» به خوبی توانسته اندوه و گلهمندی هنرمندان موسیقی خرمآباد را تصویر کند.
پس از آن عطاپور فیلم را قابل تقدیر دانست و ادامه داد: «مستند «سیم آخر» در واقع یک فیلم نیست، بلکه رنجنامهی هنرمندان موسیقی لرستان است. این مستند شرایطی را تصویر کرده که قابل تعمیم به دیگر رشتههای هنری و زمانهای مختلفی است که هنرمندان زیر فشار کار خود را پیش بردهاند. رنجی که در فیلم میبینیم تکاندهنده است و کمتر فیلمی دیدهایم که اینگونه توانسته باشد رنج مشترک گروهی از هنرمندان را فریاد بزند. رنج افرادی که در مجالس شادی و غم مردم حضور دارند، اما از عرصهی عمومی جامعه کنار گذاشته میشوند. «سیم آخر» با بودجهای بسیار اندک ساخته شده و این نشان از اراده و انگیزهی بزرگ سازندهی فیلم دارد.»
این منتقد سینمایی افزود: «البته فیلم نقاط ضعفی نیز دارد؛ به نظر میرسد در روایت زیادهروی شده و دچار اطناب میشود. شاید با حذف توضیحات تاریخی که اضافه به نظر میرسد، بتوان روایت فیلم را سریعتر و پرانرژیتر کرد که در این صورت گمان میکنم در بسیاری از جشنوارههای موسیقی نیز قابل عرضه خواهد بود. گاهی استایلی دوگانه در فیلم اتخاذ میشود و در واقع سلیقه و زیباشناسیِ تلویزیونی، به فیلم لطمه وارده کرده است. اینکه روی مناظری بیربط یک متن رمانتیک ادبی میگذاریم، سلیقهی تلویزیونی است و در منافات با واقعگرایی و شجاعت فیلمساز قرار میگیرد. واقعگرایی فیلم توانسته آن را گزنده کند و کاش این روند در سراسر فیلم حفظ میشود. بخش پایانی فیلم نیز میتوانست با حذف نریشن میتوانست اثرگذاری بسیار بیشتری داشته باشد. اما هیچکدام از این کاستیها نتوانسه به روح فیلم ضربه بزند و در مجموع آن را در بیان این درد و رنجها موفق میدانم.»
عزیزی نیز طی سخنانی کوتاه گفت: «من هم معتقدم که این یک فیلم نیست، بلکه یک دوربین است و بغض هزاران ساله در نوای این دوستان هنرمند. واقعیت این است که در حوزهی موسیقی اطلاعات چندان زیادی ندارم و در اصل کارم تصویربرداری است. در فیلم کوشیدیم از شرایط زندگی هنرمندانی گمنام که از متن جامعه کنار گذاشته شدهاند، غبارزدایی کنیم. به پژوهش نیز اعتقاد دارم، اما اگر دامنهی پژوهش را از این گستردهتر میکردیم، با فیلمی طولانیتر روبهرو میشدیم. در حالی که امروز در ادبیات و فیلم سعی بر این است که حرکت به سمت مینیمالتر شدن اثر باشد.»