X

عبدالجبار کاکایی: برخی موزیسین‌ها به خود زحمت نمی‌دهند کتاب بخوانند/ محمد مفتاحی: ترانه مسیر درستی را پیش می‌رود

سه شنبه, 29 بهمن 1398

روند ترانه‌سرایی در تاریخ موسیقی ایران با حضور عبدالجبار کاکائی و محمد مفتاحی در سومین نشست پژوهشی جشنواره موسیقی فجر بررسی شد.

به گزارش نای، این نشست پژوهشی در سالن باربد فرهنگستان هنر برگزار شد و عبدالجبار کاکایی به عنوان اولین سخنران در این مراسم به ایراد سخنرانی پرداخت.

عبدالجبار کاکایی (شاعر و ترانه‌سرا): ای کاش در کنار بخش نظارت، بخش پژوهش هم باشد و این نشست‌ها به جشنواره‌های فجر معطوف نباشد و ادامه پیدا کند.

متأسفانه منابع مکتوب در حوزۀ آثار کلامی که با موسیقی تلفیق شده بسیار کم هستند. برای مثال در منطقۀ ایلام وقتی کسی از دنیا می‌رود افراد دور هم جمع می‌شوند و مور و مویه می‌کنند اما تذکره‌نویسان سراغ افرادی که این شعرها را می‌خواندند نمی‌رفتد.

ما با پدیده ترانه و تصنیف مواجه هستیم، اگر بخواهیم بگوییم نام دیگر ترانه تصنیف است؛ خودِ کلمه تصنیف نیز عاریه‌ای است و معمولاً به اثری که بخش بخش شده باشد تصنیف می‌گویند. با توجه به کانتکس‌های زمانی متفاوت، هر دوره یک کارکردی از ترانه شده است و نمی‌توانیم تعریفی از ترانه داشته باشیم.

غالباً ترانه به کلامی اطلاق می‌شود که در اثر تلفیق با موسیقی شنیده شود. باید ترانه در تلفیق موسیقی برجسته و احساس شود. گاهی جملاتی که در ترانه قرار می‌گیرند ربطی به هم ندارند اما در حوزه موسیقی به شکلی کنار هم قرار می‌گیرند تا موجب شوند در ذهن مخاطب یا شنونده به خاطر بماند.

یکی از طلایی‌ترین دوران کلام، مربوط به دوره ساسانی بوده است. موسیقی در دوره بعضی از پادشاهان ساسانی، شکل می‌گیرد و رامشگران و خنیاگران در جامعه جایگاه متوسطی پیدا می‌کنند. با فروپاشیدن دوران ساسانی شرایط عوض می‌شود و عروض شعرِ عرب با هجاهای زبان فارسی تلفیق می‌شوند. ظاهراً رباعی و دوبیتی میراث ادبیات دوران ساسانیان بوده است. دوره آغاز فروپاشی ساسانیان مصادف با سخت‌گیری در حوزه موسیقی بود و شاید حدود ۱۰۰ سال در حوزه موسیقی خاموشی بود و علیرغم سیطره اعراب مجالس موسیقی به صورت پراکنده برقرار بود.

وقتی از دوره اُموی عبور می‌کنیم، ایران اسیر سلسلۀ غزنویان، ترکان و غیره می‌شود که چیزی از دوران امیرنشینان تُرک ضبط نشده است و بعد از آن به حکومت صفویه می‌رسیم. در آن دوره هم به جز نقاره‌خانه‌ها به موسیقی اجازه خودنمایی نمی‌دادند و بعدها موسیقی به مجالس دربار ورود پیدا می‌کند.

فشار روی کلام موجب می‌شود که پیچیدگی کلام قوت پیدا کند. می‌شود در دوره‌هایی که استبداد قلم هست نیز با پیچش کلام بازی کرد، گرچه سانسور روی خلاقیت تأثیر می‌گذارد اما از خلاقیت جلوگیری هم نمی‌کند. به نظر می‌رسد نوعی ستیزه‌گری و لجبازی در فرهنگ عامه ما نسبت به سانسور وجود دارد.

در حال حاضر برخی از موزیسین‌های ما به خودشان زحمت نمی‌دهند کتاب بخوانند و گیتارشان را به دست می‌گیرند و هر چیزی که به ذهن‌شان می‌رسد به زبان می‌آورند.

کشور ما وضعیت ویژه‌ای دارد. مردها می‌خوانند و زن‌ها می‌نویسند. زمانی که در شورای ترانۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم از ده اسم، شش اسم مربوط به زنان بود. زبان و ذهن دو روی یک سکه هستند. زبانِ زن گویای ذهن زن است. ما در بین شاعران زن، شعر فروغ را کاملاً زنانه می‌بینیم. حتی شاهد این هستیم که برخی از زنان شروع به گفتن شعر با احساسات مردانه کرده‌اند. البته مردها هم می‌توانند شعرهای زنانه بگویند. شاهد صحنه‌های کمیک در این زمینه بودم و زنان شعرهایی می‌گویند که مردها بخوانند و در شعرها مردها را دست و پا بسته نشان می‌دهند. خودِ همین موضوع می‌تواند عنوان یک پژوهش باشد.

یک جامعه‌شناس فرانسوی کتابی دربارۀ جامعه ایران نوشته که ایرانیان در ستیز با مدرنیته ناکام هستند و غالباً بغض‌های تاریخی دارند و نمی‌توانند با شرایط کنار بیایند. ما جهان جدید را نپذیرفتیم و در مقابل آن مقاومت می‌کنیم. هنوز روح جامعۀ ما با تجدد مأنوس نشده است.

محمد مفتاحی: محققان با توجه به مُهری که از تپه چغامیش به دست آورده‌اند، متوجه شدند در کنار افرادی که ساز می‌نواختند کسانی هم بودند که ترانه می‌خواندند. از جهتی کسانی که تاریخ ادبیات می‌نوشتند به دلیل مناسبتی بودن ترانه‌ها از نوشتن زندگینامه افرادی که ترانه می‌گفتند غفلت کردند. آنچه در کتاب‌های معتبر موسیقی درباره ترانه دیده می‌شود اما با اسم ترانه ذکر نشده و نوع سرودن آنها با شعر کاملاً متفاوت است. از قرن هشتم، نهم و دهم ترانه‌هایی که وجود داشت تصنیف نام گرفت. در دوره معاصر اسم خاصی روی ترانه می‌گذاریم و آن را از شعر جدا می‌کنیم.

ترانه با شروع نهضت مشروطه و اشعار شاعرانی مثل میرزاده عشقی زودتر از شعر در ایران نو شد. چون ترانه تعریفی نداشت و علم موسیقی هم به شکلی نبود که آن را آموزش بدهند، به همین دلیل چنین موضوعی مسکوت ماند. متأسفانه با شروع کار رادیو شعر نو مخالفانی پیدا کرد و فکر می‌کردند اگر شعر نو از رادیو پخش شود به شعرهای کهن آسیب می‌زند و به همین دلیل اجازه نداشتند شعر نو را از رادیو پخش کنند و بعد از حضور اخوان ثالث در شورای رادیو این اجازه داده شد. در برنامه «گلها» هم به هر ترانه‌ای اجازه ورود نمی‌دادند و نمی‌خواستند این قالب از حالت سنتی خارج شود و در حالی که ترانه می‌توانست پیشرو باشد مسکوت ماند. از طرفی نمی‌شد ترانه‌سرایان را از هم تفکیک کرد زیرا همه از یکسری قالب‌ها و اوزان مشخص استفاده می‌کردند.

من با برنامه «گل‌ها» مخالف نیستم، این برنامه موجب شد موسیقی از حالت کوچه بازاری خارج و به رادیو راه پیدا کند. احساس می‌کنم سدهایی که جلوی نوآوری‌ها وجود داشت بازدارنده بود و اجازه ورود به برخی مسائل را نمی‌داد. برنامه «گل‌ها» با عظمت و از لحاظ موسیقی بسیار عالی بود و از لحاظ ترانه نیز به جز سال‌های جدیدش در ادامۀ کار مبحث زیادی به ما اضافه نکرد و فقط تکرار شد.

چه چیزی باعث می‌شود یک ترانه را خوب یا بد بدانیم؟ از جهت کارشناسی، ترانه‌سرایی برای یک ملودی یا برعکس هر کدام مشخصاتی دارند که باید بنا بر پارامترهای خاص بررسی شوند. اینکه یک نفر صرفا سازی را دست و پا شکسته بلد باشد و از زبان مادری هم چیزی بداند، ترانه‌ساز نمی‌شود.

دبیر ادبیات هستم و می‌بینم که دانشِ ادبی فرزندان‌مان که آینده‌سازان و ترانه‌سازان بعدی کشورند پایین است چون سطح کتاب‌های ما پایین است.

فکر می‌کنم ترانه دارد مسیر درستی را پیش می‌رود. وقتی فهم این نیست که شعر سنگین‌تری شنیده شود بهتر است مسائل در زبان عامیانه روزمره اما با حس گفته شود. باید اجازه داد این جریان پیش برود همان‌طور که ما در آن زمان که نیما را درک نکردیم و الان مجبوریم کتاب‌های او را بخوانیم. من فکر می‌کنم آینده درباره ترانه امروز قضاوت می‌کند.

سومین سلسله نشست‌های پژوهشی سی‌وپنجمین جشنواره موسیقی فجر ۲۸ بهمن ماه با موضوع «روند ترانه سرایی در تاریخ موسیقی ایران» و با اجرای علی جعفری در سالن باربد فرهنگستان هنر بر گزار شد.

ورود در این نشست‌ها که تا ۳۰ بهمن ماه ادامه دارد برای عموم آزاد است.

چاپ
>