سیامک جهانگیری: ردیف، دستور زبان موسیقی ماست
یکشنبه, 22 تیر 1399
«سیامک جهانگیری» – نوازندهی نی، آهنگساز و مدرس دانشگاه تهران- فارغ التحصیل موسیقی از دانشکدۀ هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. این هنرمند در زمینه تألیف کتاب و سیدی برای آموزش ساز نی فعالیتهای زیادی کرده است. آلبومهایی چون «میرسد باران»، «ترنمی برای صبح»، «۲۴ چهارمضراب از ابوالحسن صبا»، «بدرقهی ماه»، «در رگ تاک» و اجرای «ردیف استاد محمود کریمی» تنها بخش کوچکی از فعالیتهای سیامک جهانگیری در زمینۀ موسیقی هستند. همچنین به عنوان داور در چند دوره اخیر جشنواره ملی موسیقی جوان فعالیت داشته است. به عنوان یکی فعالترین هنرمندان عرصهی موسیقی در چند سال گذشته در انتشار آلبوم و کتاب و نیز داوری در جشنواره ملی موسیقی جوان با او به گفتوگو نشستهایم.
شما به تازگی دو ردیف آوازی مهم برای نینوازان منتشر کردهاید. هدف از انتشار این دو ردیف آوازی برای نوازندگان را توضیح میدهید؟
یکی از ردیفهایی که اجرا شده ردیف استاد عبدالله دوامی است و دیگری ردیف استاد محمود کریمی. در واقع استاد کریمی شاگرد استاد دوامی بوده و به نوعی روایت دیگری از همان ردیف دارد. اما درباره علت اینکه چرا این دو ردیف برای ساز نی انتخاب شده است باید بگویم ساز نی سازی است که میتواند خودش را به شخصیت صدای انسانی نزدیک کند. شاید یکی از بهترین ردیفها برای ساز نی، در ابتدا ردیف آوازی باشد. ردیفی که از استاد دوامی اجرا کردم، براساس آوانگاریای است که استاد فرامرز پایور آن را انجام داده است و من آن را برای راستکوکهای ساز نی اجرا کردهام. ردیف استاد کریمی را هم برای ساز نی آوانویسی کردم، چون آوانویسی این ردیف برای ساز نی وجود نداشت. بعد آن را در چپکوکها برای ساز نی اجرا کردم تا اگر کسی خواست آنها را بزند، ضمن اینکه با این دو ردیف آشنا میشود با اجرای راستکوک و چپکوک این ساز هم آشنا شود، چرا که تکنیکهای اجرایی متفاوتی دارد.
در چند سال اخیر با طیف مختلف خوانندگان ایرانی مانند مهدی امامی، حسین علیشاپور، رسول رهو و… همکاری کردهاید. در خصوص این همکاریها توضیحی بدهید.
معمولاً وقتی اثری ساخته میشود که خواننده دارد و به نوعی موسیقی آوازی در آن وجود دارد که شامل آوازها و تصانیف میشود، ممکن است در حین نوشتن به خوانندۀ خاصی فکر شود. در آلبوم «نگارینه» که حسین علیشاپور و رسول رهو آن را میخوانند، حتی به اینکه چه کوکی انتخاب شود تا برای رنگ صدای آنها مناسب باشد هم فکر کردم. در آلبوم «من همان نایام» نیز برای صدای مهدی امامی فکر شده است. با این حال برخی از قطعات هم هستند که ابتدا آنها را ساختهام و بعد این حس را به من داده که این قطعه میتواند برای صدای فلان خواننده مناسب باشد و به همین خاطر با آن خواننده کار کردهام. معمولاً صرف اینکه یک خواننده فقط قطعاتم را بخواند برای من مهم نبوده است، بلکه آن چیزی اهمیت داشته که خواننده بتواند نقش اصلی و واقعی خودش را ایفا کند و صرفاً یک صدا نباشد که یک سری آوازها و تصنیفها را بخواند و بعد تمام شود. اینکه آن صدا چه مختصاتی را بهلحاظ رنگ، گسترۀ صوتی و وزن صدا دارد برای من مهم بوده است. به همین خاطر از دوستان مختلفی در کارهای مختلف استفاده کردهام.
چند آلبوم سازی به نامهای «در رگ تاک» و «بدرقۀ ماه»، «گره» و «آبگون» هم منتشر کردید، اگر امکان دارد در مورد آلبومهای سازی هم توضیحاتی دهید.
موسیقی سازی برای هر نوازندهای بسیار جذاب است. به دلیل اینکه همواره با ساز در ارتباط هستیم و موسیقی ذهنیمان را با فضای موسیقیِ سازی بیان میکنیم. برای کارهای سازی ترکیب صوتی خاصی در ذهنم بود. در واقع این کارها نگاه به نوعی از موسیقی بود که طراحی اولیه دارد، اما لحظاتی بداهه هم در آنها نقش دارد. سرفصلهایی در این آلبومها قرار داشت که این سرفصلها نقطۀ رسیدن دو ساز به یکدیگر بود. بنابراین اتفاقی که در اینجا میافتد این است که یک همنوازی بهوجود میآید که به صورت سؤال و جواب نیست، بلکه بعضاً دو ساز با هم بافت دوصدایی ایجاد میکردند، در عین اینکه داشتند فضای طراحیشده را تعقیب میکردند. اما در تکرارهای مختلف این فضا ممکن بود لایۀ زیرین صدا عوض شود. آنجا بود که یک فضای بداهه را برای کار گذاشتیم. من این کار را با دوست عزیزم حمید خوانساری (عود) و بهزاد میرزایی (سازهای کوبهای) انجام دادم. در این پروژه به دلیل اینکه یک موسیقی اجرایی بود باید همدیگر را در لحظه میشنیدیم، بنابراین طراحیهای اصلی انجام شده و به جملات پرداخته شده بود. همزمان ساز زدیم تا بتوانیم لحظۀ بداهه را در حین اجرا داشته باشیم. یعنی کار از نوع کارهایی نبوده است که هر کسی جدا ساز بزند و بعد به شکل مولتیترک ضبط شود. بنا بر نوع کار و نوع فکری که پشت کار بود احتیاج به این داشت که یک اجرای همزمان اتفاق بیفتد تا بتوانیم لحظات بداهه را با هم تجربه کنیم. بعد از اینکه سازهای عود و نی زده شد، بر اساس فرمهایی ریتمیکی که وجود داشت، بهزاد میرزایی زحمت سازهای کوبهای آلبوم را کشید و بخش کوبهای را اجرا کرد.
بنابراین مراحل تولید این آلبوم به صورت بداهه اتفاق نیفتاده است؟
خیر، بداهه اتفاق نیفتاده است. ما یک سری تمرینات و یک سری ایدههای صوتی داشتیم که به این ایدهها پرداخته میشد و بعد ایدهها کمکم پخته میشدند و یک شکل هفتاد، هشتاد درصدی به خود میگرفتند و بعد لحظاتی را جا میگذاشتیم تا این لحظات بتواند در بداهه خلق شود. نقاط ایستگاهی داشتیم که به آنها میرسیدیم و آن نقاط دوباره نقطه عطف ما میشد. یعنی جایی که دوباره همدیگر را پیدا میکردیم.
دو آلبوم سازی دیگری که متفاوت از دیگر کارهایتان است، تکنوازی کلارینت است و آلبوم دیگر همنوازی کلارینت و پیانو است. اگر امکان دارد در ارتباط با این دو آلبوم هم صحبت کنید.
خب، کلارینت سازی است که خیلی دوستش دارم و سالها بود دوست داشتم این فرصت را پیدا کنم تا با آن کلنجار بروم. از آنجایی که درگیر کار و اجرا بودم این فرصت دست نمیداد، اما بالأخره در مقطعی تکلیفم را با آن روشن کردم و شروع به کارکردن کردم. پیش دو استاد هم رفتم تا بتوانم ساختمان ساز را بشناسم و با تکنیکهای آن آشنا شوم، اما خب هدفم این نبود که بخواهم نوازندۀ کلارینت برای موسیقی کلاسیک غربی باشم. بیشتر دنبال ایدههای صوتی خودم بودم، ایدههایی که بخشی از آن در نوع موسیقی ایرانی شکل میگرفت و بعضاً ایدههایی که در فرمهای موسیقی تلفیقی به وجود میآمد. در واقع دوست داشتم ساز بهعنوان ابزار برای من عمل کند و دنبال تجربۀ دیگری از صداهای ذهنی خودم بودم، آن هم با ابزاری که امکان دیگری به من میدهد. از این بابت آلبوم «آبگون» کاملاً اجرای موسیقی ردیف دستگاهی است و قطعات آن قطعات موسیقی دستگاهی است که شامل پیشدرآمد، رنگ، چهارمضراب و… میشود و شامل پیشدرآمد استاد یوسف فروتن، تصنیف استاد پایور و سایر قطعات آشنا است. میخواستم این ساز را در قالب موسیقی ردیف دستگاهی اجرا کنم. البته این به این معنا نیست که قبلاً این سابقه وجود نداشته است. پیشتر خیلی استادان مثل آقای تهرانی یا سلیم فرزان بودند که این ساز را اجرا میکردند و سُلو میزدند، اما خب رد پای این ساز سالهاست که در ترکیبهای موسیقی ایرانی نیست. نمیدانم به چه دلیل دیگر وجود ندارد، اما باز هم مسئلۀ من استفاده مجدد از این ساز در موسیقی ایرانی نبود، صرفاً یک تجربه و حس شخصی بود. دوست داشتم کلارینت را در فضای موسیقی ایرانی تجربه کنم منتها تجربهای که بر اساس نگاه خودم به فرم، جملهبندی، بداههنوازی، ترکیب و این دست پارامترها باشد. در آلبومی هم که با دوست عزیزم فرزاد فضلی بر اساس ترکیب پیانو و کلارینت کار کردیم، هدف این بود تا فضایی سیال بین موسیقی شرق، عناصری از موسیقی غرب و حتی جنسی از موسیقی مدرن، اما با رنگ و بوی دو نوازنده ایرانی ایجاد کنیم. فرزاد فضلی فارغالتحصیل آهنگسازی است و نوازنده تار است و موسیقی ایرانی را میشناسند. بنابراین چون اشتراکاتی با هم داشتیم خیلی راحت توانستیم دیالوگ برقرار کنیم. کار هم به این صورت بود که به ایدههایی میرسیدیم و سپس ساز میزدیم. در آن تجربه هم فضاهای بداهه اتفاق میافتاد و این فضاهای بداهه بهمرور مؤلفههایی را برایمان مشخص میکرد. یعنی به نقاط عطفی میرسیدیم که میتوانستیم راجع به آن نقاط و ایدهها شروع کنیم به جملهپردازیکردن و فرمدادن. این در نهایت تبدیل به قطعهای میشد که در قالب بداهه اتفاق میافتاد، اما این بداههها در اثر تمرینات و در نواختنهایمان شکل میگرفت. یعنی هستۀ مرکزی و اصلی پیدا میکرد. طبیعتاً قطعات خیلی زیادی زدیم، اما مجموعه «رهگذری نامنتظر» انتخابی بود از قطعات زیادی که با همدیگر اجرا کردیم.
در حال حاضر کار در دست انتشاری دارید؟
سه کتاب آماده انتشار دارم که در حال حاضر دارد کارهای مربوط به مجوز و صفحهبندیاش انجام میشود. یکی از کتابها «دستور مقدماتی برای ساز نی» است. چندین سال روی این کتاب وقت گذاشتم و کار کردم و حالا بعد از سالها آماده انتشار شده است. یک مجموعه هم از «تمرینات تخصصی برای ساز نی» آماده کردهام که مجموعه اول فعلاً برای دورۀ متوسطه طراحی شده و البته این مجموعه ادامه خواهد داشت. یک مجموعه هم در راستای کتاب «همنواز» آماده کردهام. کتاب «همنواز» شامل قطعاتی میشد برای ساز نی و سه فرم پیشدرآمد و سازهای دیگر ایرانی. با سازهایی مثل سنتور، تار، سهتار، کمانچه و قانون سه قطعه اجرا میکردم و نی را هم بهعنوان همنواز در گامها و کوکهای مختلف اجرا میکردم. هدف این بود که رپرتواری که برای سازهای دیگر است برای نی ترجمه شود و از طرفی، قابلیتها، امکانات اجرایی، پوشش و صدادهی ساز نی در گامهای مختلف و همخوانیاش با سازهای مختلف از نظر رنگ، دینامیک و شدت و حجم صوتی شنیده شود. در ادامه مجموعه «همنواز»، مجموعه بعدی شامل ۲۵ قطعه از استاد پایور است که به شکل تخصصی برای نی و سنتور نوشته شده است. فعلاً این سه مجموعه آمادۀ انتشارند و کارهای نهایی آن برای انتشار انجام میشود.
آلبوم چطور؟
یک آلبوم هم تقریباً سه سال پیش برای آنسامبل نی روی یک رپرتوار مشخص از برادران محجوبی ضبط شده که اشکان کمانگری آن را خوانده است. امیدواریم این آلبوم امسال منتشر شود. یک مجموعه هم به صورت تخصصی روی قطعاتی از استاد فروتن است که مجتبی عسکری آن را خوانده است. کارهای دیگری هم وجود دارد که مشغول جمعآوری آنها هستم.
شما به عنوان داور جشنوارهی جوان نیز فعالیت دارید، مکانیزم داوری در جشنواره ملی موسیقی جوان به چه صورت است؟ داوران در بازبینی آثار چه پارامترهایی را مدنظر قرار میدهند؟
جشنواره ملی موسیقی جوان همواره با یک فراخوان برای سه ردۀ سنی مختلف همراه است. در هر رده براساس شرایط سنی شرکتکنندهها و دوره آموزشی که میتوانند در آن سن طی کنند رپرتواری انتخاب شده و به آنها ارائه میشود. بعد از انتخاب رپرتوار، توان اجرایی شرکتکننده برای داوری اهمیت دارد. طبیعتاً از آنجا که ردههای سنی مختلف داریم (الف، ب، ج)، ضریب سختی رپرتوار نیز متفاوت خواهد بود و به همان نسبت از آن رده سنی و رپرتواری که انتخاب میشود توانایی نسبی انتظار داریم. این تواناییها شامل صدادهی یا سونوریته ساز، درک و دریافت درست از ریتم، و بیان و صحت اجرای رپرتوار است. یعنی شرکتکننده چقدر ردیف را درست اجرا میکند و به آن وفادار است. بنابراین در یک بخش توانایی فردی نوازنده مانند فواصل، سونوریته، بیان موسیقایی و موزیکالیته بررسی میشود و در بخش بعدی نوازنده چقدر ردیف را درست اجرا میکند؟ ممکن است یک نفر نوازندۀ خوبی باشد ولی در صحت اجرای رپرتوار دقیق نباشد. در چنین شرایطی نوازنده امتیاز زیادی را از دست میدهد چون قرار است توانایی فرد را نسبت به آن چیزی که انتخاب شده است بسنجیم. اینطور نیست که هر کسی برای خودش سازی بداهه بزند و بعد بگوییم نوازنده خوبی است و میتواند در جشنواره شرکت کند.
میزان اهمیت ردیف برای شرکتکنندگان جشنواره چقدر است؟
ردیف، دستور زبان موسیقی ماست. اینکه نوازنده چقدر این دستور زبان را میشناسد اهمیت زیادی دارد. وقتی صحبت از ردیف میکنیم صرفاً با یک سری اسامی و گوشه روبهرو نیستیم، بلکه اینها دستور زبان موسیقی ما را شکل میدهند. کسی که ردیف را اجرا کرده و درک درستی از آن پیدا میکند گوش موسیقایی منطبق با این فرهنگ صوتی را بهدست میآورد. بنابراین ردیف قرار است یک عملکرد ساختاری و دستور زبانی را در ذهن نوازنده شکل بدهد و از این بابت حائز اهمیت است. از طرفی وقتی همه را با یک محتوای مشخص مورد مقایسه قرار میدهیم، میتوانیم بفهمیم چقدر از این ردیف درک و دریافت دارند. معمولاً چند ردیف مانند ردیف استاد دوامی، ردیف میرزاعبدالله و ردیف استاد کریمی به شرکتکنندگان پیشنهاد میشود که میتوانند یکی از آنها را انتخاب کنند. در هر صورت رپرتواری که انتخاب میکنند باید به لحاظ اجرایی براساس آن چیزی که وجود دارد درست اجرا شود تا بتواند نسبت به اثر سایر شرکتکنندگان مورد مقایسه قرار بگیرد.
شما بهعنوان یکی از اعضای هئیت داوران چه توصیهای برای برگزیدگان مرحلۀ نهایی دارید؟
شخصاً در این جشنواره، موضوع را به گرفتن نمره یا اول و دوم شدن محدود نمیکنم. جشنواره ملی موسیقی جوان گردهمایی تعداد زیادی از نوازندگان مستعد کشور است که خوشبختانه در سراسر ایران فعال هستند و این فرصت را پیدا میکنند در یک زمان مشخصی از سال دیده و یا شنیده شوند. توصیه میکنم کسی به خاطر اول یا دومشدن در این جشنواره شرکت نکند، بلکه هدفشان این باشد که بیایند در کنار نوازندهها و استعدادهای موسیقی قرار بگیرند و خودشان را در این فضا بسنجند تا ببینند آینده هنریشان در چه کم و کیفی نسبت به سایر شرکتکنندگان قرار دارد. در واقع حضور در این جشنواره برای نوازندهها معیاری برای شناخت خودشان است. همواره اول یا دوم شدن نوازندهها نسبی است. هر سال ممکن است استعداد جدیدی پیدا شود و به این معنا نیست که نوازندۀ قویتر یا ضعیفتری بوده است. فکر میکنم باید نگاه عمومی را به این سمت ببریم که ما قرار است در یک شرایط نسبی با یک سری استعداد روبهرو شویم که آنها خودشان را معرفی کنند و سعی کنند خودشان را رشد بدهند.
به نظر شما جشنواره موسیقی جوان چه تأثیری در عرصۀ موسیقی کشور و جوانان فعال در این حوزه دارد؟
آمار شرکتکنندگان هر سال در حال افزایش است و بهخوبی نشان میدهد این جشنواره چقدر حائز اهمیت است، چقدر جای آن در جامعه خالی بوده و باید بیشتر از این به آن بها داده شود. جشنواره ملی موسیقی جوان شاید تنها جشنوارهای است که شامل تمام سبکها و ژانرهای موسیقی در سراسر ایران میشود. حضور در این جشنواره برای نوازندهها یک فرصت استثنایی است تا در فضای فنی و حرفهای موسیقی از لحاظ بررسی وتنظیم آثار و اجرا قرار بگیرند. به نظرم جشنواره ملی موسیقی جوان نقطۀ عطفی در موسیقی ماست که خوشبختانه هر سال برگزار میشود. مسئلۀ افزایش سالانۀ شرکتکنندگان هم نشاندهندۀ میزان تأثیر آن بر نسل جوان موسیقی است. ما هر سال میبینیم استعدادهای جدیدی دیده میشوند که میتوانیم به آیندۀ موسیقی امیدوار باشیم. این مسئله نشان میدهد این جشنواره چقدر اهمیت است. به نظرم میبایست برای چنین استعدادهایی برنامهریزی درستی انجام شود تا آنها پس از دیدهشدن احساس کنند آیندۀ هنری فکرشده برای آنها وجود دارد. امیدوارم با برنامهریزی و طراحی که مسئولین انجام میدهند این اتفاق برای جشنواره ملی موسیقی جوان بیفتد.
ممنونم از وقتی که گذاشتید، اگر در پایان صحبتی هست، در خدمتتون هستیم.
امیدوارم شرایط خاص کشور به خاطر بیماری کرونا که بسیاری از فعالیتهای اجتماعی روزانه را متوقف کرده است هرچه زودتر به پایان برسد تا جریانهای هنری بتوانند حیات اجتماعی خودشان را پیش ببرند. البته در شرایط غیرکرونایی هم فعالیتهای عجیب غریبی شکل نمیگرفت و متأسفانه فضای جدی هنری همیشه بهخاطر مسائل اقتصادی تحت شعاع قرار میگیرد و نمیتواند کار کند. در حال حاضر شرایط سختتر شده و برخی آموزشگاهها دارند تعطیل میشوند و این مسئله نگرانکننده است. امیدوارم شرایط هرچه زودتر بهتر شود تا وضعیت فرهنگی و هنری جان دوباره بگیرد.
منبع: موسیقی ما