X

رضا والی: شعر سهراب دستمایه‌ی ساخت اثرم شد

سه شنبه, 25 آبان 1395

سومین نشست تخصصی ماهانه‌ی موسیقی «دوشنبه‌های آینه‌دار» با نقد و بررسی اثر «کنسرتو برای نی ایرانی» از رضا والی، آهنگساز ایرانی مقیم امریکا، روز دوشنبه ۲۴ آبان، ساعت ۱۶ در نگارخانه‌ی تهران دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی انجمن موسیقی ایران، در ابتدای این نشست رضا والی توضیحاتی در مورد تاریخچه‌ی ساز نی و سپس اثر خود «کنسرتو برای نی ایرانی» داد و از نقش ساز نی در این اثر گفت.

والی در بخشی از این نشست گفت: در آهنگسازی این اثر از سیستم دستگاه‌ـ‌مقام استفاده کردم، چرا که سیستم وسیعی است و به آهنگساز این امکان را می‌دهد هر طور که می‌خواد موسیقی تصنیف کند.

وی در مورد این اثر در ادامه گفت: این قطعه دارای یک پرلود و سه موومان است. موومان دوم و سوم از طریق یک انترلود به هم وصل می‌شوند. اسم، فرم و محتوای قطعه از یکی از شعرهای سهراب سپهری [کفش‌هایم کو… چه کسی بود صدا زد سهراب] تأثیر گرفته است.

وی در مورد سپهری اظهار داشت: سپهری تفکر عطار، مولانا و حافظ را با زبان ساده به جامعه‌ی قرن بیستم ایران می‌آورد، به همین علت سپهری نزد ایرانیان محبوب است.

وی در مورد نقش نی در این اثر گفت: در تمام طول قطعه نی نقش سالک یا رهرو را بر عهده دارد و ارکستر نقش محیط رهرو را بازی می‌کند.

والی در مورد موومان‌های این اثر تصریح کرد: مقدمه که فضای خشنی دارد و از حوادث شومی خبر می‌دهد به موومان اول وصل می‌شود. اسم موومان اول گذار است. در این موومان، نی با آوایی غمگین که در فضای بیات کرد هست آغاز می‌شود. در طول موومان نی از مایه‌ی شور عبور می‌کند و در آخر موومان با به کار بردن دانگ همایون به فضای تنال همایون وارد می‌شود. موومان دوم «صبا» است. در انترلود زبان موسیقی دوباره، همچون فضای پرلود، خشن می‌شود. موومان سوم «فرود بر فنا» هست که در فضای تُنال دشتی حرکت می‌کند. فضای موسیقایی موومان اول بار دیگر در موومان سوم بازسازی می‌شود. همچنین موتیف و ملودی اصلی موومان دوم هم دوباره در موومان سوم بازسازی می‌شود. در آخر قطعه، سازهای زهی همه یکی پس از دیگری روی نت سی‌بمل حل می‌شوند. این یک اشاره موسیقایی است دال بر اینکه سالک یا رهروی ما به وسعت یک واژه دست پیدا کرده است.

رضا والی در سال ۱۳۳۱ در قزوین متولد و با تحصیل در رشته موسیقی از هنرستان موسیقی فارغ‌التحصیل و در سال ۱۳۵۱ با عزیمت به اتریش در آکادمی موسیقی وین مشغول به تحصیل در رشته موسیقی و آهنگسازی شد. او در سال ۱۳۶۳ در رشته تئوری و آهنگسازی از دانشگاه پیتسبرگ مدرک دکترا گرفت و اکنون عضو هیئت علمی گروه موسیقی دانشگاه پیتسبرگ پنسیلوانیا است. آثار والی شامل قطعاتی برای ارکسترهای بزرگ، کوارتت زهی، پیانو و آواز، موسیقی الکترونیکی و رایانه‌ای، و موسیقی مجلسی است. جایزه‌ی افتخاری وزارت فرهنگ و هنر اتریش، دو جایزه اندرو دبلیو ملون فلوشیپ، جوایزی از شورای هنر پنسیلوانیا و بورس‌هایی از گروه هنری کرونوس کوارتت گروه موسیقی نو پیتسبرگ و فیلارمونیک شمال‌شرقی پنسیلوانیا از یادبودها و جوایزی هستند که او تاکنون دریافت کرده است. در دسامبر ۱۹۹۱ بنگاه فرهنگی پیتسبرگ، او را به عنوان پدیده‌ی برجسته هنری معرفی کرد و جایزه دستاورد خلاق را به او داد. دیوید استاک، آهنگساز و منتقد عقیده دارد رضا والی پس از بارتوک یکی از موفق‌ترین آهنگسازانی است که توانسته موسیقی محلی را با موسیقی کلاسیک غربی به شیوه‌ای بی‌نظیر و با همان جذابیت آثار اصلی تلفیق کند. آثار والی تاکنون در بسیاری از کشورهای آمریکا، اروپا، آمریکای جنوبی و استرالیا اجرا شده و تحسین منتقدان را برانگیخته است. نخستین کوارتت زهی او برای اولین‌بار به وسیله‌ی گروه کوارتت کرونوس اجرا شد و روزنامه لوس‌آنجلس تایمز با اطلاق صفاتی چون مصمم، مستدل و دراماتیک پرشور، آن را تحسین کرد. بسیاری از آهنگسازان اواخر سده‌ی نوزدهم و اوایل سده‌ی بیستم، موسیقی محلی سرزمین مادری خود را به عنوان منبع الهام برای آثارشان به کار ‌برنده اند. به عقیده‌ی بعضی از آهنگسازان، همچون استراوینسکی، این شیوه حماقتی زودگذر بود که خیلی زود با نئوکلاسیسیسم دنبال شد. این شیوه از منظر آهنگسازان دیگر، یکی از چندگونه مدرنیسم بود. بلا بارتوک، مانوئل دوفایا، و زولتای کدای از مهم‌ترین آهنگسازان اروپایی هستند که موسیقی محلی را منبع تصنیف آثارشان قرار دادند. رضا والی از زمره‌ی آهنگسازانی است که آثار محلی ایران را به عنوان اساس تصنیف موسیقی کلاسیک غربی به کار می‌برد. والی از هنگام هنرآموزی در هنرستان موسیقی تهران تاکنون، به گردآوری آثار موسیقی محلی ایران پرداخته است. سپس هم براساس آنها آهنگ ساخته و هم قطعاتی با سبک‌های محلی نوشته است که همان موسیقی محلی مجازی است که بارتوک از آن یاد می‌کرد. والی در سال ۱۳۵۷ نخستین سری آثار محلی برای پیانو و آواز را به پایان رساند. سه سری دیگر هم در اوایل سال ۱۳۶۰ آماده شدند برای پیانو و آواز بودند اما او در سال ۱۳۶۳ نوشتن آثار محلی برای سازهای گوناگون را آغاز کرد که از آنجمله سری پنجم برای گروه‌های کوچک، تکخوانی و همخوانی و کودکان، سری ششم برای هارپسیکورد و آواز، سری هفتم و دهم برای آواز و ارکستر مجلسی و سری هشتم برای آواز و گروه‌های کوچک مجلسی هستند.

چاپ
>