بالنده: هر نوازندهای نمیتواند راوی ردیف باشد/ فراهانی: ضرورت تغییر در همه فرهنگها وجود دارد
دوشنبه, 28 بهمن 1398
بالنده: هر نوازندهای نمیتواند راوی ردیف باشد/ فراهانی: ضرورت تغییر همیشه در همه فرهنگها وجود دارد
دومین نشست پژوهشی سیوپنجمین جشنواره موسیقی فجر با موضوع بررسی بداهه نوازی در موسیقی ایران و با سخنرانی هوشنگ فراهانی و محمود بالنده برگزار شد.
به گزارش نای، محمود بالنده، عضو هئیت علمی دانشکده موسیقی نیز بعد از بحث درباره شناخت موسیقی قدیم ایران به مفهوم بداهه نوازی رسید و درباره تغییرات در فواصل موسیقی، ردیف و نت توضیح داد.
او سپس این سؤال را که تا چه اندازه حرکت خواننده و نوازنده به بداههنوازی نزدیک میشود را مطرح کرد.
او در بخش دوم صحبتهایش به مفهوم روایت پرداخت و بیان کرد: برای اولین بار در کتاب فرصت شیرازی واژه دستگاه بیان شد و تعاریفی از هفت دستگاه موسیقی آورده شد.
یک نوازنده موسیقی وقتی با مفهوم بداههپردازی عجین خواهد شد که قواعد و قوانین ردیف موسیقی را رعایت کند. اما اگر نوازنده به صورت جسته و گریخته نغمههای موسیقی را بدون هیچ قاعدهای بیاورد ممکن است در موسیقی ایرانی قطعه جذاب و شنیدنی هم خلق شود اما به آن بداههنوازی اطلاق نمیشود.
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش گفت: در موسیقی شرق مفهوم موسیقی بر خلاف هنر غربی، مفهومی کلیگراست. در موسیقی شرقی اجزا نقش کلیدی ندارند. اما در هنر غربی چون مفهوم آهنگسازی وارد شده، اجزا نقش اساسی و کلیدی را ایفا میکنند. در موسیقی غربی جزءها هستند که در کنار هم چیده شدند. اما در مفهوم موسیقی ایرانی یک مفهوم کلی وجود دارد.
او با بیان اینکه در قرن ۱۲ خاندان علیاکبر فراهانی موسیقی دستگاهی را برای نخستین بار تدوین کرد، افزود: او به دو فرزندش ردیف موسیقی را آموزش داد که این مسیر ادامه پیدا کرد. در واقع مفهوم روایت، مفهوم بداهه نوازی را در دل خودش دارد.
بالنده در بخش دیگر صحبتهایش با اشاره به اینکه اسامی پر معنایی در موسیقی تعریف شده است، ادامه داد: هر نوازندهای نمیتواند راوی ردیف باشد و این کار اجتهاد میخواهد. مثل علیاکبر شهنازی که ردیف ویژه خودش را تعریف کرد.
عضو هئیت علمی دانشکده موسیقی درباره مرز بین آهنگسازی و بداهه پردازی اظهار کرد: در حوزه مواجه با نت در موسیقی با دو واژه کلیدی نت نگاری و آوانگاری برخورد میکنیم که با هم تفاوت دارند. نت نگاری یعنی تمامی خلق اثر متعلق به یک نفر به اسم آهنگساز است و نوازندگان نقش کمتری نسبت به آهنگساز دارند اما در مفهوم آوانگاری با مفهوم نگاری پس از اجرا روبرو هستیم.
قریب به ۱۱۵ سال پیش نخستین بار توسط علینقی وزیری ردیف موسیقی به نگارش درآمد و با مفهومی مثل آوانگاری مواجه شدیم که با مفهوم آهنگسازی متفاوت است زیرا آقای وزیری موسیقی را نساخته بلکه موسیقی را که از استادان خودش یاد گرفته است به رشته تحریر درآورده است. در مواجه با این مفهوم به پاسخ تفاوت جدی بین آهنگسازی و بداهه پردازی میرسیم. آهنگسازی قطعهای است که از قبل طراحی کردهام، سیر عمودی و افقی و ملودی موسیقی ساخته شده و به طور یقین باید محصولی اجرا شود که نوشته شده است. در موسیقی ایرانی کلیتی به نام گوشه اجرا شده که بعدها توسط متأخرین نوشته شده است. مهارت بداههنوازی این است که ملودیهای تیپ اجرا کند. ملودی تیپ در لحظه توسط نوازنده یا خواننده ساخته میشود. ولی در ساختار شبیه ملودی است اما در اجزا در لحظه ساخته شده.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا ورود مدرنیته و علم نت نگاری در موسیقی که غریب به ۱۱۵ سال پیش ردیف موسیقی ایرانی را نوشتیم به گسترش موسیقی ایرانی کمک کرد یا به آن لطمه زد؟ ورود نت به موسیقی ایران اگر در محدوده کارکرد در بستر آهنگسازی باقی میماند قطعا مفید بود و کمک جدی به ثبت و ضبط آثار موسیقی میکرد. هدف از نت نگاری پیش از اجرا یعنی آهنگسازی انتقال ذهنیت آهنگساز به نوازندگان و مجریان موسیقی است و موضوع دوم ثبت و ضبط آن برای تاریخ است. امروزه با توجه به مدیاهای مختلف ثبت و ضبط موسیقی مفهوم چندانی ندارد.
بالنده با بیان این پرسش که در حوزه ردیف موسیقی که یک پدیده شفاهی در موسیقی بود آوانگاری پس از اجرا به موسیقی کمک کرد؟ من معتقذم نه تنها کمک نکرد بلکه به شدت به خلاقیت موسیقی آسیب زد. پتانسیل خلق از ردیف موسیقی ایرانی گرفته شد و به مجموعه رپرتوآر ساخته شده یک نفر به اسم آقا میرزاعبدالله تبدیل شد و تمام نوازندگان بعد از ملزم به اجرای بی چون و چرای ایشان شدند.
عضو هئیت علمی دانشکده موسیقی اظهار کرد: یکی از دلایل ازدستدادن مخاطب عام توسط بدنه جامعه ایرانی مقوله برخورد بد ما با آوانگاری بود. امروزه تغذیه موسیقی براییک جوان کار بسیار مشکلی شده است. من فکر میکنم باید با موسیقی ایران به مثابه کشورهایی مثل ترکیه و هند برخورد کرد. آنها موسیقیشان را به این شکل نمینویسند و قطعیت عینی به مقامها نمیدهند.
هوشنگ فراهانی سخنران دیگری این نشست نیز درباره مفهوم بداههنوازی توضیح داد: تفاوت عمده بداههپردازی به نگاه مردم شرق برمیگردد. بیشتر کسانی که با فرهنگ ما اشتراک دارند موسیقی را به یک شکل و با سنت خاصی آموزش میدهند که منجر به بداههپردازی میشود. نگاه و فلسفه شرق، موسیقی را بر مبنای اشراق و شهود میشناسد. من با موسیقیدان افغانستان اجراهای بسیاری داشتم که پایه و فرهنگ موسیقایی آنها هم مثل ماست.
به همین دلیل نوازندگان از ابتدا مثل پدیده زبان موسیقی را یاد میگیرند. اینیادگیری از طریق شنیدار انجام میشود و شبکههای مختلف موسیقی شکل میگیرد به همین دلیل تأکید استادان گذشته هم آموزش به شکل شنیداری بوده است.
او گفت: در فرهنگ غرب وقتی عصر صنعتی شروع میشود به موسیقی به شکل علمی پرداخته میشود، برخورد موسیقیدانان با موسیقی گذشته از احساس و بیشتر بر علم موسیقی استوار است. در تاریخ موسیقی ایران چند مکتب عمده داشتهایم که به نظریه موسیقی توجه شده است.
نظریهپردازانی مثل ابن سینا از روی ترجمهها به دانش جدیدی دست پیدا میکنند و موسیقی ایران را به مکتب مدرسیها سوق میدهند و برای دستههای ساز ایرانی فواصلی را بر اساس اعداد و ارقام و حروف ابجد به وجود آوردند.
این نوازنده تار و سهتار افزود: در قرن هفتم با کسانی مثل قطب الدینی شیرازی فصل جدیدی در موسیقی ایران شکل میگیرد که به آن مکتب سیستماتیک میگویند. چون آن زمان سیستم مکتوب وجود نداشته تا مردم بر اساس نت بنوازند، نوازندگان باید به صورت بداهه مینواختند.
بعد از صفویه فصل انفعالی از موسیقی ایران به وجود می آید و اگر آن عصر ادامه پیدا میکرد موسیقی ایران به طور کلی متفاوت میشد. زمانی که فرهنگ غرب بر موسیقی ایران تأثیر میگذارد نگاه موسیقیدان ایرانی هم تغییر میکند. در تمام کتابهای صد ساله گذشته ایرانییک چهار مضراب پیدا نمیکنیم که نگاه آن قبل از وزیری و نت باشد. نگاهی که نوازندگان امروز به موسیقی دارند و اجرا میکنند در تمام کارهای اساتید دیده میشود.
فراهانی درباره مرز بین بداههپردازی و آهنگسازی توضیح داد: تعریف آهنگسازی نزد فرهنگ شرقی و غربی متفاوت است. در آهنگسازی موسیقی غربی باید با علم، فرم و هارمونی آشنا باشیم اما در موسیقی ایران آهنگسازی نوعی بداههپردازی بر اساس گوشههای ردیف است.
در موسیقی ایران وقتی نوازندهها آهنگ «مرغ سحر» را میزنند همان ملودی قدیمی است را میزنند و مفهوم چندصدایی در بین موسیقی ایران وجود نداشته است مگر در چند سال گذشته این نگاهها در حال بیشترشدن هستند. مرز بین بداههپردازی و آهنگسازی در این است که در لحظه نوازنده فرصتی دارد که شعری را روی موسیقی بگذارد اما ممکن است در بداههنوازی به اجرای در لحظه فکر نکرده باشد. نوازندهای که قرار است بداههپرداز باشد بیان خوب داشته باشد و با گوشههای ردیف آشنا باشد و هزاران ترکیب ملودی در ذهنش باشد که بتواند آن را اجرا کند اما آنچه که به عنوان بداههپردازی و آهنگسازی میشود پایه مشترک دارد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش درباره عادت عضلانی نوازندهها سخن گفت و افزود: این عادتها تا حدی سبک نوازنده را مشخص میکند. کسانی هستند که از صدای ساز آنها سازنده یا نوازنده را میشناسید. برای مثال از سال ۱۳۱۹ که رادیو وارد ایران میشود بسیاری از نوازندهها که به صورت بداهه اجرا میکردند برای برنامههای رادیویی دعوت میشدند که صدای میکروفن روی سبک خوانندگییا نوازندگی آنها تاثیر میگذاشت. به همین دلیل برخی از نوازندهها مجبور شدند فشاری که بدون میکروفن به ساز میآوردند، کاهش دهند به همین دلیل باعث تغییر سبک و عادتهای نوازندگی آنها شد. به هر حال هویت هر نوازنده به عادتهای اجرایی او بر میگردد. موسیقی هم یک رفتار اجتماعی است که میتواند تحت تاثیر تمام مسائل اجتماعی قرار بگیرد. هر نوازنده در هر دوره زمانی که زندگی میکند تحت تاثیر شرایط اجتماعی خود قرار میگیرد.
این پژوهشگر موسیقی درباره اینکه آیا مدرنیته به موسیقی ایران لطمه زد یا نه پاسخ داد: بعد از انقلاب مشروطیت دورانی پدید آمد و ارتباطاتی که ایران با کشورهای اروپایی پیدا کرد و سیر تحولات غربی دیده شد و متأسفانه ایران در تولید علم نقشی نداشت و بیشتر گرایش به غرب برگشت. اینکه فرهنگ غرب تا چه اندازه روی موسیقی ایران تأثیرگذار بود نیاز به بررسی بیشتر و بحث مفصل دارد. اما موضوعی به اسم ضرورت تغییر وجود دارد که این تغییر از مبحث جامعهشناسی و فرهنگی ناچار است خودش را با شرایط جدید تطبیق دهد. مردمی که هوشیار هستند وقتی فرهنگی را میبینند با شیوه خودشان تغییر میدهند. این ضرورت تغییر همیشه در همه فرهنگها وجود دارد. در موسیقی غرب بعد از رنسانس میبینیم که سبکهای متفاوت پدید میآمد و همچنان نیز در حال تغییر است.
او افزود: زمانی که فرهنگهای سنتی در ایران بهتدریج از چشم میافتاد و حتی شیوه آموزش از طریق مکتبخانهها بهتدریج کهنه میشود و مردم ایران با فرهنگ مدرن آشنا میشوند. به ویژه در دوره پهلوی اول این نگرانی وجود داشت که همه چیز نو شود و افرادی از ایران برای آشنایی با علوم مختلف به کشورهای دیگر رفتند و مکتبخانههای آموزش موسیقی هم برچیده شد.
فراهانی با اشاره به اینکه موسیقی ما امروزه به واسطه مدیا و اینترنت هر روز تغییر میکند، افزود: ما موسیقی را به عنوان دو چیز میتوانیم در نظر بگیریم؛ یکی اینکه موسیقی در فرهنگ چه نقشی دارد و دیگری اینکه موسیقی به عنوان فرهنگ چه کاری را میتواند انجام دهد.
علی جعفری مجری دومین نشست پژوهشی سیوپنجمین جشنواره موسیقی فجر را بر عهده داشت. این نشستها با موضوعات متنوع تا ۳۰ بهمن ماه در سالن باربد فرهنگستان هنر برگزار میشود و ورود عموم برای حضور در آن آزاد است.