انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

چهار دهه رفاقت، موسیقی و جاودانگی

بهزاد مرادی: استاد جمشید عزیزخانی صدای ملت خود بود؛ آیینه‌ی فرهنگ و هویت کرد و چراغ راه نسل‌های آینده.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع‏‏ رسانی موسیقی ایران، بهزاد مرادی نوازنده و مقام‌دان تنبور به مناسبت درگذشت جمشید عزیزخانی خواننده و آهنگساز کرمانشاهی یادداشتی را در اختیار انجمن موسیقی ایران قرار داده که در ادامه می‏ خوانید:

چهار دهه رفاقت، موسیقی و جاودانگی

چهار دهه پیش، در سال ۱۳۶۵، نوجوانی چهارده‌ساله بودم که اولین نت‌های زندگی موسیقایی‌ام را در کنار استاد جمشید عزیزخانی نواختم. آن روزها هنوز جوان و تازه‌کار بودم، اما استاد با صبر بی‌پایان و مهربانی بی‌حد و مرز، نه تنها نوازندگی تنبور را به من آموخت، بلکه راه هنر، صداقت و انسانیت را نیز نشانم داد.

همراهی با استاد تجربه‌ای فراتر از موسیقی بود. در محضر او، صبر، اخلاق هنری و بزرگواری آموختم و فهمیدم که موسیقی تنها نت و آهنگ نیست، بلکه پلی است میان دل انسان و حقیقت. او مرا به سفرهای هنری و اجتماعی برد، در اجراها و ضبط‌ها شریک کرد و هر لحظه، با مثال‌زدنی‌ترین رفتارهای انسانی و حرفه‌ای، راهنمای من بود.

در این چهار دهه همکاری افتخار داشتم بیش از سی تا پنجاه اثر از ساخته‌های خود را با صدای استاد اجرا کنم؛ آثاری که یادگاری از رفاقت، همکاری و عشق بی‌پایان استاد به هنر و انسانیت هستند.

برخی از این آثار عبارتند از عبادت، گلاره، باران رحمت، یار ما، چشمه طهور، میخانه، سروسمن، وصل جانان، خلوت‌گزیده، حلقه‌ی پیر مغان، وادی عشق و صدای مناجات.

همکاری ما فراتر از استودیو و ضبط آثار بود.

با استاد در صدها اجرا و کنسرت در ایران و خارج از کشور حضور داشتیم؛ ایران: تالار وحدت، تالار رودکی، نیاوران، انتظار و سایر سالن‌ها؛ خارج از کشور: روسیه، پاکستان، مالزی، ژاپن و کشورهای دیگر.

در این مسیر، ما با افتخار چند مقام اول کشوری در فستیوال‌های موسیقی کسب کردیم و آثار و اجراهای ما مورد تحسین هنرمندان و مردم قرار گرفت. هر اجرا فرصتی بود برای نمایش توانمندی‌های استاد و پیوند میان موسیقی و مردم.

در این چهار دهه همراهی استاد، خاطرات شیرین و فراموش‌نشدنی با هم داشتیم…

در سفر به کشور روسیه،  پس از اجرای برنامه، ما را به گردش بردند، از جمله به کتابخانه بزرگ میدان سرخ، جایی که افتخار دیدن کتاب ۱۰ جلدی کرمانشاهان اثر استاد محمدعلی سلطانی نصیبمان شد. سپس به قبرستان مشاهیر روسیه رفتیم و استاد کنار برف و یخ، چشمان خود را به قبر شاعر کرمانشاهی، استاد بزرگ ابوالقاسم لاهوتی دوخت و با صدای مخملی خود آغاز به خواندن کرد.

سفیر و رایزنی‌های جمهوری اسلامی ایران از شدت تأثیر اشک در چشمانشان جاری شد و گفتند هیچ هنرمندی که تا به حال به این کشور آمده، چنین حسی به ما نداده است.

جمشید عزیزخانی تنها یک هنرمند بی‌بدیل نبود؛ او نماد مردانگی، بزرگواری و مهمان‌نوازی بود. هر کس حتی برای نخستین بار با او هم‌نشین می‌شد، بزرگواری و صفای دلش را برای همیشه به یاد می‌سپرد. او در شادی و غم، در سفر و حضر، همیشه کنار دوستان و مردم بود و با دلسوزی بی‌پایان، یار و همراه آنان بود.

اما آن لحظه‏ی سخت فرا رسید…

استاد عزیزخانی روز جمعه ساعت ۵ صبح دار فانی را وداع گفت.

این وداع نه تنها غم از دست دادن یک هنرمند بزرگ بود، بلکه یادآور عظمت، مردانگی و نقش جاودانه او در موسیقی کرد و ایران بود.

استاد جمشید عزیزخانی صدای ملت خود بود؛ آیینه‌ی فرهنگ و هویت کرد و چراغ راه نسل‌های آینده.

روحش شاد و یادش جاودان.

بهزاد مرادی

نوازنده و مقام‌دان تنبور