علیرضا سلیمانی، فرزند حاج قربان، با تشریح روند فعالیت دو ساله مکتب موسیقی شمال خراسان گفت این مرکز هنری بدون هیچگونه حمایت دولتی و در شرایطی که حتی فضای ثابت برای آموزش در اختیار ندارد، تلاش میکند میراث موسیقی اصیل منطقه و مکتبخانه پدرش را حفظ و به نسل جدید منتقل کند.
علیرضا سلیمانی، پسر حاج قربان در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران درباره مکتبی که راهاندازی شده و تاریخ آغاز فعالیت آن گفت: حدود دو سال است که این مکتب فعالیت دارد، اما امسال استقبال بیشتری شده است. پیش از این نیز مراجعه میکردند، اما امسال استقبال قابل توجهی داشتهایم. اکنون نیز چهارشنبهشبها هنرمندان در رشتههای مختلف حضور مییابند و هنر خود را ارائه میدهند و مردم تماشا میکنند و میآموزند. برخی نیز نوآموز هستند و برای آموزش می آیند.
وی درباره همکاری هنرمندان دیگر در راهاندازی این مکتب اظهار کرد: سه نفر از دانشجویان ما همچون مهدی ایستگاه، جلیل خانی و حیدر سلیمانی که تازه موسیقی را فرا گرفته بودند، بسیار در این زمینه فعالیت کردند و بعداً هم علی حیدرطلب در کنارمان قرار گرفت.
سلیمانی در خصوص مهمترین هدف راهاندازی این مکتب گفت: رسالت اصلی ما موسیقی است. مشاهده کردیم که از طریق ارشاد یا مجموعههای دیگر، پشتوانهای برای موسیقی فراهم نمیشود. بنابراین گفتیم حداقل باید کاری کنیم که موسیقی اصالت خود را از دست ندهد و دیگران آن را فرا بگیرند. اکنون دیگر کسی وجود ندارد که موسیقی اصیل منطقه شمال خراسان را آموزش دهد و من وظیفه خود دانستم این کار را انجام دهم. این موسیقی تاکنون سینهبهسینه منتقل شده و نباید از این پس قطع شود. به همین دلیل این مکتب راهاندازی شد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا این مکتب میتواند میراث معنوی پدرش، حاج قربان، را زنده نگه دارد و تأثیرگذار باشد، گفت: امسال هجدهمین سال درگذشت پدر من است. هفدهمین سال درگذشت ایشان را اینجا مراسم گرفتم. از مسئولان شهرستان قوچان، فرمانداری و امام جمعه دعوت کردم و آمدند و تاکنون این میراث را حفظ کردهام تا جایگاه حاج قربان از بین نرود. بدون آنکه هیچ هزینهای مطالبه کنم. حتی هزینههایی که برای مکتب و غذا پیش میآید را نیز خودم پرداخت میکنم تا جایگاه حاج قربان، به عنوان فردی که مکتبخانه داشت، حفظ شود.
وی در توضیح کمبودهای مکتبخانه و انتظاراتش بیان داشت: آنچه از ارشاد میبینم تاکنون اقدامی نکرده است. ما تاکنون در خانه فعالیت میکردیم و دو سالی است در اتاقی متعلق به بخشداری مستقر شدهایم. اکنون نیز مخالفت میکنند و اجازه حضور در همان مکان را نمیدهند و ما جایی نداریم. حداقل باید همین مکان ساماندهی شود تا مردم بیایند و یاد بگیرند. علاوه بر یادگیری، باید تنوع سازها فراهم باشد تا مردم پس از کار بیایند و فرهنگ خود را تقویت و دیگران نیز گوش کنند. اما ما هیچ مکانی در اختیار نداریم. همان روز با مدیرکل صحبت کردم و گفتم حداقل مکانی و بودجهای بدهند تا یک خانه آماده کنیم تا این هنر از بین نرود و کسی مزاحم ما نشود. حتی در این محل موسیقی مربوط به تعزیهخوانی نیز تمرین میشود. تعزیهخوانها به آنجا میآیند و تمرین میکنند، اما ما مکان مناسب نداریم.
این هنرمند موسیقی نواحی افزود:بچهها در همین مکان تعزیه را یاد گرفتهاند. من خودم تعزیهخوان بودهام و به آنها تعزیهخوانی آموزش دادهام و اکنون بهترین تعزیهخوانها هستند و موسیقی را هم فرا گرفتهاند. دیگران نیز به این مکتب میآیند. این فعالیتها هیچ جنبه نادرستی ندارد؛ همه با احترام حضور دارند، هیچ نوع لهو و لعبی وجود ندارد و هیچ هزینهای دریافت نمیشود. اما ما مکان نداریم. مدتی است اختلافی ایجاد شده و گفته میشود دهیاری مانع میشود و نمیدانیم چه باید کرد.
وی درباره اختلاف با دهیاری توضیح داد: در همان اتاقی که به ما دادهاند، عدهای از افرادی که از اعتیاد رها شدهاند نیز حضور مییابند و کلاس میگیرند و ما جایی نداریم. آن افراد آنجا کلاس دارند و ما هم شبها که میرویم، آنان نیز میآیند. این محل جایگاه موسیقی نیست و اکنون سردرگم ماندهام. حداقل باید بودجهای بدهند تا اتاقی مناسب تهیه کنم. هنرمندان و دیگران بتوانند جلسه برگزار کنند. ما منظومههای ارزشمندی در موسیقی شمال خراسان داریم. اینها باید فرا گرفته شود؛ باید بخشیگری آموخته شود تا نسل جدید بخشی شوند.
پسر حاج قربان سلیمانی در ادامه تصریح کرد: در زمینه بودجه برای تهیه مکان، دهیاری همکاری نمیکند. پیگیری کردهایم اما کاری انجام نشده است. دهیار تغییر میکند و دیگری میآید و نتیجهای حاصل نمیشود.
سلیمانی با اشاره به شرایط موجود درباره حفظ موسیقی اصیل شمال خراسان گفت: این موسیقی تاکنون زنده مانده و انشاءالله ادامه خواهد داشت و با توجه به شرایط حتی میتواند بهتر نیز بشود. تنها روستای من یا شهر من نیست؛ در سراسر کشور فرهنگهایی وجود دارد که بیپناه شدهاند و در معرض نابودیاند. فرهنگ، موضوعی ساده یا شوخیبردار نیست. برخی فرهنگها از نگاه ما شاید کماهمیت به نظر برسند، اما در عمق خود تاریخی دارند که تاکنون برای ما حفظ شده است و اگر این روند ادامه یابد، از بین خواهد رفت. موسیقی ما امروز بهوجود نیامده است؛ در گذشته کشور ما مردمان ارزشمند و زحمتکش بسیاری داشت. شاعر داشتیم. در مزار روستا سنگ قبری وجود داشت که روی آن نوشته بود «کاتب چهلونه قرآن». این فرد خطاط بوده است. اما آن سنگ را شکستند. همین رفتارها موجب تضعیف فرهنگ میشود. انگار در ارشاد رمقی نمانده است. افرادی در شورای ارشاد آمدهاند و کار می کنند اما به نظر می رسد نتیجهای ندارد، مگر از طریق مرکز موسیقی یا جایگاهی که بتواند به ما کمک کند. مشخص نیست سال آینده من باشم یا نباشم. جوانها بسیاری از چیزها را نمیدانند و باید یاد بگیرند؛ نه برای ما، بلکه برای کشور. فرهنگ باید تقویت شود و حیف است که از دست برود.
سلیمانی افزود: جوانان بسیاری از چیزها را ندیدهاند. این تاریخهای قدیمی را نمیبینند. نمیدانند این کتابها چگونه گردآوری شده است. ما کتاب داریم؛ اینها منظومهاند. چه کسی اینها را سامان داده و در اختیار مردم گذاشته است؟ مردم گذشته که تلویزیون و رادیو نداشتند چگونه یکدیگر را اصلاح میکردند؟ چگونه نزاعها را به صلح تبدیل میکردند؟ همین سنتها و همین فرهنگها بوده است.
وی در پایان گفت: من نشان درجهیک هنری دارم و حقوقم دو میلیون تومان است و حقیقتاً شرم دارم که بگویم با این پول کاری می شود کرد.