انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

مهدی آذرسینا:موسیقی کودک سرنوشت‌ساز است

مهدی آذرسینا مدرس و نوازنده کمانچه که کتابهای بسیاری در زمینه آموزش موسیقی کودک تالیف کرده است، معتقد است که موسیقی کودک در بسیار سرنوشت ساز ودر تعلیم و تربیت کودک نقش حیاتی دارد.

مهدی آذرسینا مدرس و نوازنده کمانچه و نویسنده مجموعه چهار جلدی موسیقی برای کودکان با نگاهی به متد ارف  در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی انجمن موسیقی ایران در پاسخ به این سوال که چقدر موسیقی‌هایی که به عنوان موسیقی کودک از گذشته تا امروز رواج دارد و اجرا می‌شوند را اصولی و تاثیرگذار در رشد تربیتی کودک می‌داند، گفت:موسیقی کودک سرنوشت‌ساز است؛ یعنی موسیقی در کنار دیگر آموزش‌های کودکان، در تعلیم و تربیت کودک نقش حیاتی دارد، به نحوی که این نقش قابل گذشت و چشم‌پوشی نیست.

وی افزود:موسیقی هم در بالا بردن بهره هوشی کودک مؤثر است و هم جنبه‌های عاطفی و انسانی کودک را تغییر می‌دهد و از کودک یک انسان با شعور و فهم می‌سازد. تمام مبانی علمی، از جمله ریاضیات را در ذهن کودک تقویت می‌کند، منتها همه اینها مشروط بر این است که یک مسیر درستی برای این آموزش داشته باشیم و این مسیر درست به دست مربیان درست و با بودن متدهای درست امکان پذیر است. من مستقیم در آموزشگاها نیستم که ببینم چگونه تدریس می‌شود، اما متاسفانه می‌دانم که در مدارس ما موسیقی اصلا وجود ندارد. آنچه از دور دیده می‌شود، مشخص است.

کسی که با دلسوزی تمام و با شناخت عمیق؛ موسیقی‌ای که مناسب فرهنگ ماست و با موسیقی ما انیس و همراه باشد را تدریس کند، پیدا نمی‌شود و متاسفانه مرکزی که مربیان را تربیت کند، وجود ندارد.

این موسیقیدان عنوان کرد: خود من یکی دو کارگاه برای تربیت مربی برگزار کرده‌ام اما چه تاثیری داشته است، مشخص نیست. با این حال  باید تربیت مربیان متخصص و آموزش متدهای درست وجود داشته باشد.

وی بیان داشت:من سالها قبل متدهایی را نوشته‌ام و شش جلد کتاب در زمینه موسیقی کودک کتاب دارم، اما این دلیل بر استفاده مربیان از منابع نیست. آنچه من حس می‌کنم، خیلی‌ها با آوردن اسم ارف، بارتوک و  اشاره هایی به مکاتب موجود در اروپا؛ سعی میکنند خودشان را وصل کنند و خودشان را از تعلیم‌دیدگان آن مکاتب قلمداد می‌کنند؛ حالا ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق مجازی در این دوره‌ها حضور داشته باشند اما این عنوان‌ها حالت بزرگ و غلو کردن ایجاد می‌کند.

اما آنچه مشخص است این است که کسی که کار تعلیم موسیقی کودک را برعهده می گیرد باید کار سطح بالایی در سطح موسیقی انجام داده باشد یا شخصی که برای آموزش و متدهای آموزشی طراحی می‌کند  باید یک انسان تعلیم دیده و تحصیل کرده در رده بالای موسیقی باشد و بعد توانایی شناخت جوانب کودک و روانشناسی و تعلیم و تربیت کودک را داشته باشد و در نهایت جهت را به سمت معنویات و فرهنگ ایرانی سوق دهد، وگرنه صرف تدریس موسیقی آلمانی یا آموزش بلز و فلوت ریکوردر و … آن هم با حالت غلط ،آموزش موسیقی تلقی نمی‌شود‌.

 

این مدرس موسیقی با اشاره به اینکه آموزش موسیقی کودک بسیار حساس و ظریف است، ادامه داد: آین امرنیازمند تدبیر و فکر اساسی است .

 

*نقش مربی موسیقی درگرایش کودک به موسیقی پاپ

 

آذرسینا در بخش دیگری از این گفتگو به شیوه آموزش و نقش مربی موسیقی کودک در گرایش هنرآموز به انواع موسیقی خصوصا پاپ پرداخت و گفت:برنامه‌ریزی، ساختار و شیوه صحبت کردن و کلماتی که مربی در کلاس‌های موسیقی کودک به کار می‌برد مستقیما در گرایش جوانان به سبک های موسیقی خصوصا پاپ تاثیرگذار است. اگر مربی با فرهنگ و موسیقی ایرانی بیگانه باشد ناچار است که یک سری عنوان‌های و مواردی را بگوید که از فرهنگ موسیقایی ما دور است.اما وقتی مربی از ساز ایرانی صحبت کند، کودک از ادبیات گفتاری‌ آن مربی می‌فهمد که این موسیقی باارزش است.

این نوازنده کمانچه تصریح کرد:خوشبختامه هنوز افرادی هستند که به سازهای ایرانی و موسیقی ایرانی گرایش دارند اما تعدادشان زیاد نیست. باید پدر و مادرها در خانواده و متولیان فرهنگی با احترام درباره این موسیقی صحبت کنند تا در ذهن بچه‌ها یک ارزشی ایجاد شود و کودک کنجکاو شود که یک روزی آن ساز را انتخاب کند.

 

*موسیقی اصیل ایرانی را به دنیا هدیه دادیم

 

آذرسینا با بیان اینکه فرهنگ موسیقی ما باارزش است، گفت: دکتر شفیعی کدکنی اخیرا گفتند ما سه شاخه فرهنگی را به دنیا عرضه کرده‌ایم که یکی از آن‌ها همین موسیقی اصیل است. ما این موسیقی را به دنیا هدیه داده‌ایم که ارزش بالایی دارد. دومی آن شعر و ادب است و سومی عرفان ایرانی.

 

وی که کتاب‌های مختلفی در حوزه موسیقی کودک منتشر کرده است، در پاسخ به این سوال که برای آموزش موسیقی کودک باید چه روش‌هایی را به کار برد؟، گفت: کسی که موسیقی را بشناسد، می‌داند که کل خط موسیقی برای ما وارداتی است. تمام عنوان‌ها و اسم‌ها برای ما وارداتی است، جز ریشه‌هایی که این‌طرف در موسیقی داشتیم که آن را هم ماها می‌شناسیم. اگر شناخت برای آن کسی که می‌خواهد راه و چاه را نشان بدهد در حد قابل قبول باشد، می‌داند که چطور از آن نوع متدی که آورده و کاری که در کلاس‌ها انجام داده برای آموزش استفاده کند. ما نمی‌خواهیم بچه‌ها ارف را اجرا کنند؛ ما می‌گوییم وقتی می‌خواهیم به بچه صدا را یاد بدهیم، بالاخره ناچار هستیم در یک جایی سراغ نت و مطالب اولیه برای شناختن صدا برویم. ما نه نوکر ارف هستیم، نه نوکر موسیقی آلمان و کلاسیک. مهم است که چطور برخورد کنیم. مهم این است که ما تدبیر کنیم به کودکی که برای آموزش می‌آید چه بگوییم. حالا ممکن است در ذهن ما ده‌ها متد مثل ارف هم باشد. به طور مثال ما می‌دانیم در فرهنگ ما برای یک کودک ایرانی که بعدها تبدیل به یک مرد یا زن ایرانی می‌شود لازم است که شعر فارسی را در حد قابل قبولی بشناسد و با وزن‌های شعر فارسی آشنا شود؛ نه به خاطر خود شعر، بلکه به خاطر تاثیر بسیارش در زندگی اش .

این مدرس موسیقی در خاتمه خاطر نشان کرد:ما می‌خواهیم در نهایت آدم‌هایی که در ایران تربیت می‌شوند، بتوانند شعر حافظ را بخوانند اما می‌بینیم که ۸۰ درصد آن‌ها نمی‌توانند بخوانند! من در دو جلد کتابی که نوشتم یک مبحث مفصل برای آشنایی بچه‌ها گذاشته‌ام. در کتاب‌های بعدی این موضوع را با بیان دیگری تبیین کرده‌ام و گفته‌ام. ما به هیچ سمتی تعصب نداریم، فقط قصد داریم تعلیم و تربیت‌مان درست شود. در واقع می‌خواهیم از موسیقی کمک بگیریم برای تعالی ذهن، روح و اندیشه آدم‌ها که ابتدا با کودکی شروع می‌شود.

گفتگو:سحرطاعتی