انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

مریم قره‌سو: جشنواره موسیقی نواحی در تمام سطوح ناموفق عمل کرده است

مریم قره‌سو عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و پژوهشگر موسیقی نواحی گفت: دعوت استادان بزرگ اقوام مختلف، ایجاد یک اجرای صحنه‌ای، پرداخت دستمزد و بازگشتن آنها به سرزمین خود، چه دستاورد فرهنگی محسوب می‌شود؟ عایدی این جشنواره‌ها چه بوده؟ آیا باعث شده است که نسل دوم از استادانی که در سال ۱۳۷۸ بر روی صحنه بروند به ادامه‌ی سنت پدران خود تمایل پیدا کنند؟ خیر.

مریم قره سو عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و پژوهشگر موسیقی نواحی در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی انجمن موسیقی درباره برگزاری ۱۷ دوره جشنواره موسیقی نواحی گفت: اولین دوره از جشنواره موسیقی نواحی در سال ۱۳۷۸، به دبیری فردی که به‌واقع شناخت فراگیری نسبت به موسیقی نواحی داشتند، یعنی استاد محمدرضا درویشی برگزار شد. در آن دوره استاد درویشی، یک تیم پژوهشی ده نفره از افرادی که از نظر ایشان به امر پژوهش علاقمند بودند یا پژوهشی انجام داده بودند تشکیل داده و به همراه موسیقی‌دانان مدعو به جشنواره دعوت کردند؛ که من هم یکی از اعضای آن تیم پژوهشی بودم. استاد درویشی با این کار تلاش کردند که از آن تیم خروجی مکتوب ومجموعه ای از مصاحبه ها و گفتگوها ۰ با هنرمندان داشته باشیم. این حرکت مصداق دقیقی از نگاه دراز مدت و عمیق ایشان در سیاست‌گذاری جشنواره بود.

 

*تکرار نشدن مسیر علمی و افت کیفیت دوره‌های بعد

 

او ادامه داد: اما تا جایی که من در جریان هستم این حرکت در دوره‌های بعدی تکرار نشد. جشنواره در همان دوره باعث شد هنرمندان بسیاری، از اقوام ایران دیده و شناخته شوند و حرکت بسیار مهمی در راستای تقدیر و معرفی این افراد و موسیقی آنان بود.

این پژوهشگر افزود: من از چگونگی دوران بعد اطلاع درستی ندارم چون همان سال از ایران به قصد تحصیل مهاجرت کردم. اما انچه پس از ۱۴ سال، زمانی  که به ایران برگشتم؛ دیدم،  چیزی نبود که در آن سال‌ها و در راستای انتظارات و ایده‌های استاد درویشی تعریف شده بود.

 

*جشنواره‌ای کردن موسیقی‌های مردمی؛ از اصالت تا نمایش صوری

 

قره سو همچنین گفت:  در سه دهه‌ی گذشته در بسیاری از کشورهای جهان موسیقی‌دانانی را از گوشه و کنار جهان گرد هم آورده  و جشنواره‌های متفاوتی در سراسر جهان برگزار می‌شود. برخی از جشنواره‌ها بر یک نوع موسیقی و برخی دیگر بر تکثرِ قومی در گستره‌ی فرهنگ‌های مختلف جهان متمرکز بوده‌اند.

او تاکید کرد: اما همین مسئله‌ به اصطلاح “جشنواره‌ای” کردن موسیقی‌های مردمی (فولک، بومی، محلی)، یعنی موسیقی‌هایی که به بافت اجرایی و قومی و گاه آئینی خود وابسته هستند، در محلی به جز موقعیت اصلی اجرای آن و صحنه‌ی کنسرت، موضوعی شد که بسیار مورد مناقشه و بحث قرار گرفت. آیا آنچه بر روی صحنه‌ی اجرا می‌شنویم، همان اصالتی را دارد که موسیقی‌دان در سرزمین خودش اجرا می‌کند؟ ما در موسیقی‌شناسی، موسیقی‌ها را می‌توانیم به دو دسته‌ی موسیقی‌های موقعیتی و موسیقی‌های غیرموقعیتی تقسیم کنیم. دسته‌ی اول به بافت اجرایی خود وابسته هستند، مثل آوازهایی که ملوان‌ها روی عرشه و هنگام صید می‌خوانند. برخی دیگر به موقعیت خاصی وابسته نیستند. بنابراین به صحنه بردن آن‌ها بار کمتری بر کیفیت اجرا می‌گذارد. بنابراین تا اینجا می‌توانم جمع بندی کنم که جشنواره‌ی موسیقی در هر شکل که باشد بدون تردید باید زیر نظر یک تیم‌ دبیری و شورای تخصصی واقعی باشد. امر دبیری جشنواره یک امر اداری و اقتصادی نیست. یک اجبار فرهنگی نیز به شمار نمی‌آید. اما زمانی برگزاری آن تاثیرگذار و سودمند خواهد بود که یک: دلیل وجودی و اجرایی آن توجیه شده باشد و دو: از برگزاری چنین گردهم‌آیی پر طمطراقی چه دستاوردی شامل حال موسیقیدانان و فرهنگ موسیقی افرادِ دعوت شده می‌شود؟

این پژوهشگر بیان داشت: چنانکه صرفا بخواهیم آنها دیده شوند، خواسته‌ی بسیار نازل و بیهوده‌ای است. زیرا این افراد معمولا به اندازه‌ی کافی در سرزمین های خود شناخته شده و دیده شده‌اند. اینکه با قطار و اتوبوس به محلی دور دعوت شوند و با دستمزدی نه چندان محترمانه، به سرزمین خود بازگردند و روی صحنه دیده شوند، به هیچ روی با معنای واقعی دیده شدن هنر معادل نخواهد بود.

 

*نمایش بی‌حاصل به جای دستاورد فرهنگی

 

قره سو در ادامه صحبتهای خود بیان داشت:دعوت استادان بزرگ اقوام مختلف، ایجاد یک اجرای صحنه‌ای، پرداخت دستمزد و بازگشتن آنها به سرزمین خود، چه دستاورد فرهنگی محسوب می‌شود؟ هیچ. دستاورد این حرکت به نظر من صفر است. گویی تنها مجبور هستیم هزینه‌ایی را مصرف کنیم. و شکلی معوج از موسیقیدانان را برصحنه‌ی اجرا نمایش بدهیم و تمام. عایدی این جشنواره‌ها چه بوده؟ آیا باعث شده است که نسل دوم از استادانی که در سال ۱۳۷۸ بر روی صحنه بروند به ادامه‌ی سنت پدران خود تمایل پیدا کنند؟ خیر.

 

*از تجربه جهانی تا غفلت داخلی

 

وی افزود:این حرکت بیش از آنکه سازنده باشد،مخرب فرهنگ و باعث تشویش و ایجاد فضایی ناسالم میان استادان موسیقی شده است. من به عنوان یکی از دانشجویان استاد درویشی، سالهاست که در میان اقوام مختلف ایران سفر می‌کنم. با موسیقیدان‌ها گفتگو میکنم. اما بازتابِ حتی یک نکته‌ی مثبت از هیچ یک از جشنواره‌های صوری اجرا شده را در واقعیتِ زندگی و حیات موسیقایی این افراد نمی‌بینم.دیده شدن به چه معنا است؟ یک تماشای گذرا؟ یا یک اجرای هدفمند و برنامه‌ریزی شده در راستای حفظ یا مطالعه یا معرفیِ تخصصیِ یک گونه‌ی موسیقی؟

این عضو هیات علمی دانشگاه تاکید کرد:پاسخ پرسش شما مبنی بر دیده شدنِ هنرمندان، متاسفانه این است که هنرمندان “صرفا به تماشا گذاشته شدند” هنر آن‌ها نه در رسانه‌های عمومی و نه در فضای دانشگاهی و تخصصی و مطالعاتی مورد تفحص و مطالعه قرار نگرفته است. چرا؟ چون جشنواره نمیداند سیاست‌گذاری یعنی چه! سیاست گذاری یک چنین برنامه‌هایی باید در راستای فرهنگ سازی حرکت کند، در راستای احیای بافت اجرایی،ارائه‌ی تعارف مربوط به اصالت و هویت و نه یک نمایش ابتر و الکن از یک سنتِ عمیق هویتی!

 

*مقایسه‌ای با تجربه موفق جشنواره خیال در پاریس

 

قرسو ادامه داد: من مثالی می‌زنم که شاید راهی در ذهن برگزار کنندگان باشد. در یکی از دوره‌های جشنواره‌ی خیال که در پاریس برگزار می‌شود، دکتر تران وان های، یک گروه؛ نمایش عروسکی و موزیکال که سنتی رو به فراموشی در ویتنام بود را به جشنواره معرفی و دعوت کردند. اول اینکه اجرا به‌صورت آنلاین از تلویزیون فرانسه و ویتنام با همکاری شبکه‌های تلویزیونی اصلی هر دو کشور پخش مستقیم شد. رادیو فرانسه همان اجرا را در چند نوبت با حضور چند متخصص موسیقی‌شناس باز پخش کرد. اجرای این گروه ضبط و در قالب یک آلبوم صوتی تصویری توسط انتشارات خود خانه فرهنگ منتشر شد. در هنگام اجرا سفیر ویتنام در سالن حضور داشت و دبیر جشنواره در طی یک گفتگوی رسمی و با حضور دو پژوهشگرِ درجه یک موسیقی با ایشان، سفیر را توجیه و مجاب کرد که این سنت رو به فراموشی است و دولت ویتنام باید تدابیر فرهنگی لازم برای حفظ و اشاعه‌ی اجرای این نمایش عروسکی را فراهم کند. امسال یعنی سال ۲۰۲۵، پانزدهمین دوره از جشنواره نمایش عروسکی در ویتنام برگزار می‌شود و دولت ویتنام همواره از این سنت به‌عنوان یک میراث فرهی ناملموس و بسیار مهم، حمایت می‌کند.

وی ادامه داد: در همین سال دکتر آمنه یوسف‌زاده مرحوم عیدیان را  از خراسان به جشنواره دعوت کردند. مرحوم عیدیان نمایش اسب چوبی خراسانی را به زیباترین شکل اجرا کردند. به ایران بازگشتند و چند سال پیش فوت شدند. حالا تنها همان صفحه‌ی گردان با عروسک اسب چوبی در یک اتاق بدون بازدید کننده در حوالی نیشابور نگه داری می‌شود. نه تلویزیون ایران از ایشان سخنی گفت و نه سنتی ادامه پیدا کرد.

 

*جشنواره‌ای بی‌هدف و بدون خروجی فرهنگی

 

این پژوهشگر در ادامه در پاسح به این سوال که آیا جشنواره در دیده شدن موسیقی‌دانان موثر عمل کرده؛ گفت: پاسخ من این است که به شکلی بسیار نمایشی و بی هدف این کار در حد یک اجرای کوتاه و بی نام و نشان انجام شده است.ساختار جشنواره مورد قبول چه کسی باید باشد؟ مسولینی که باید هزینه‌ایی را بابت آن بپردازند و فاکتور بدهند؟ یا جشنواره‌ایی که سعی در فرهنگ سازی دارد؟

گروه اول بله.احتمالا ساختار خوبی در خرج کردن بودجه‌ی در نظر گرفته شده داشته‌اند. اما هیچ فرهنگ سازی در پی آن انجام نشده است. بنابراین جشنواره به غیر از دو دوره که دو گروه پژوهشی در آن حضور داشته‌اند به نظر من ساختاری نداشته و ندارد که بخواهد مورد قبول باشد یا نباشد. صرفا شخصی که افرادی را می‌شناسد آنها را دعوت کرده،اجرایی ترتیب داده و هر کس به خانه‌ی خود بازگشته است. این ساختار  به هیچ روی حرکتی به‌سوی فرهنگ‌سازی یا حفاظت از میراث ناملموس به شمار نمی‌آید. ضمن اینکه آیا شما استادان برجسته‌ی حوزه‌ی پژوهش  و متخصصین واقعی  موسیقی شناسی را در جشنواره می‌بینید؟ استاد درویشی، دکتر ساسان فاطمی در اجرای جشنواره‌ها کجا هستند؟ این دو نفر به شدت افراد علمی و مسلط به این حوزه هستند. چرا حتی حاضر نمی‌شوند در میان مخاطبان جشنواره بنشینند؟ پاسخ این پرسش، پاسخ مقبولیت و موفق بودن جشنواره‌ها است.

 

*ضرورت بازنگری علمی پیش از برگزاری هر جشنواره

 

این پژوهشگر با مطرح کردن پیشنهادی برای برگزار کنندگان اظهار داشت:من پیشنهاد می‌کنم قبل از برگزاری هر گونه جشنواره‌ای در هر سطح، تلاش من در گردآوری مقالاتی که توسط مسولین جشنواره هایی از هند، اروپا و آفریقا را مطالعه کنید. حدود ده مقاله توسط برگزارکنندگان جشنواره‌های مهم موسیقی در جهان نوشته شد و من تمام آن‌ها را به فارسی ترجمه کرده‌ام. بهتر است هر یک‌از مسولین قبل از هر گونه اقدامی این مقالات را مطالعه کنند و به مفاهیمی مانند “تخصص”، “فرهنگ‌سازی واقعی و نه صوری و نمایشی و اداری” و همچنین آسیب شناسی جشنواره‌ای کردن موسیقی، به ویژه موسیقی‌های موقعیتی فکر کنند و از جامعه شناسانی مانند دکتر رضا صمیم برای سیاست‌گذاری دقیق در راستای فرهنگ‌سازی کمک بگیرند تا بیش از این بودجه‌ی اندکی که در اختیار جامعه‌ی موسیقی قرار می‌گیرد، صرف برگزاری جشن‌های نمایشی و سراسر بیهوده نشود.

 

*کاتالوگ پژوهشی؛ لازمه هر جشنواره واقعی

 

قره سو تاکید کرد:هر جشنواره باید یک کاتالوگ تخصصی و پژوهشی داشته باشد که زیر نظر افراد متخصص و موکدا دانشگاهی انجام شود. هر یک از گروه‌ها یا افراد نباید پس از اجرا با یک لوح و اندکی پول به شهر خود بازگردند. آنها باید مانند کلیدواژه‌ای از سرزمین خود، سرفصل مطالعات و پیگیری‌های میراث فرهنگ ناملموس در راستای حفظ سنت باشند. همانطور که ژاپن در عین نگاه‌داشتنِ سنت‌های بسیار کهن خود به جهان مدرن و تغییرات نیز توجه دارد، ما نیز برای این‌همه تلاش ناکارآمد و نمایشی باید راهکارهای درست و تخصصی در جشنواره‌ها برای ایجاد یک حرکت فرهنگی پیدا کنیم. البته  تا وقتی تمامی اجراهای جشنواره‌ها به شکل پخش زنده در شبکه یک سیما دیده و شنیده نشوند، هرگونه بحث و سیاست‌گذاریِ درست یا نادرست،  بیهوده‌ خواهد بود.

امروزه فرزندانِ تمام افرادی که در دور اول جشنواره موسیقی نواحی دعوت شدند یا ارگ و گیتار می‌زنند، یا دی.جی. شده‌اند و یا به حرفه‌ای غیر از حرفه‌ی پدران خود مشغولند. این یعنی جشنواره در تمام سطوح ناموفق عمل کرده است.

وی در پایان خاطر نشان کرد:با وجود تمام انتقادات وارده، رویداد گردهم اوردن موسیقیدانان نواحی ایران، آن هم در حالی که سبک زندگی آنان به شدت رو به تغییر دارد، میتواند مثبت نیز باشد. برای مثال در دوره سیزدهم جشنواره، زمانی که به لطف دکتر احمد صدری، من توانستم حدود ۴۰ نفر از دانشجویانِ علاقمند به حوزه‌ی موسیقی و پژوهش را همراه با هنرمندان، به جشنواره دعوت کنیم. این رویداد دستاوردهای بسیار مهمی به همراه داشت. تمامی این دانشجویان کار میدانی را در کنار موسیقیدانان تمرین کردند و حاصل این تلاش کتاب بسیار ارزشمندی است که توسط نسل جوان پژوهشگران نگاشته و تدوین شد. تمام این بخش به لطف دکتر احمد صدری برگزار شد. اما متاسفانه نه آن رویداد یعنی شکل دادن گروههای پژوهشی و نه تعامل و میان هنرمندان و پژوهشگران و نه کتاب پژوهشی تکرار نشد. این یکی از بخش‌های مهمی است که به نظر من در راستای بهتر شدن و مفید بودنِ جشنواره اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا علاوه بر تعامل میان پژوهشگر و موسیقیدان در آن، جریان پژوهشی مهمی را در زندگی حرفه.ایی دانشجویان من شکل داد. آنچه در دوره‌های بعدی باید به آن توجه کنیم پیگیری حیاتِ موسیقایی موسیقیدانان در زندگی روزمره و شهرهای خود آنها است که باید به شکلی نظام مند ( نه فقط با حمایت مادی) با حمایتی معنوی و ادامه‌دار است. امیدوارم در دوره‌های بعدی- برعکس چند دوره‌ی گذشته که تشویش در آن دیده می‌شود- با تدابیری حرفه‌ای مسیری منطقی، هدفمند و با برنامه ریزی درست در راستایِ فرهنگ سازی به شکل نظام مند مسیر درستی که دکتر صدری و استاد درویشی در چند دوره‌ی محدود رقم زدند ادامه پیدا کند.

قره سو تاکید کرد:تا وقتی که جشنواره به صورت زنده از شبکه یک سیما و رادیوی ایران پخش نشود و هنرمندان به شکل مدام و هدفمند در راستای حفظ سنت‌های موسیقایی خود حمایت نشوند، جشنواره در برآوردن اهداف خود عملکرد نیمه و ناقصی خواهد داشت.

گفتگو:مینا آتشی