انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

دهل شیطان و پایان فصل سرما

 

دهل شیطان یا دهل شیطانک که نوعی ساز خبری در گذشته‌های نچندان دور بوده در مراسم مردم کردستان برای دعای طلب باران و یا برای اعلام پایان سرما به کار می‌رفته است.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع‌رسانی موسیقی ایران، محمدرضا درویشی در جلد دوم کتاب «دایره‌المعارف سازهای ایرانی» که به پوست‌صداها و خودصداها اختصاص دارد درباره «دهل شیطان» می‌نویسد: دهل شیطانک (دهل خبر) پوست صدای دو طرفه‌ای‌ست که با ضربه‌ی غیر مستقیم به صدا می‌آید. از آن جا که این دهل امروزه سازی منسوخ است اطلاعات ما از آن متکی به اظهارات توفیق ملکی هنرمند کردستانی‌ست که خود او این اطلاعات را مستند به اظهارات مادرش می‌داند. بنابراین دهل شیطانک مورد بررسی سازی بازسازی شده است که تا سه یا چهار دهه‌ی پیش هنوز ردپای دهل شیطانک در برخی روستاهای کردستان قابل مشاهده بود.

 

ویژگی های ظاهری و ساختاری دهل شیطانک

 

این پوست‌صدا یک دهل متداول کُردی است که چوب بلندی از داخل بدنه‌ی استوانه‌ای آن عبور کرده است. نحوه‌ی پوست کشیدن بردهانه‌های این دهل نیز مانند دهل کردستان است و پوست با چسب و میخ بر دهانه‌ها بسته می شود. در دو طرف بدنه‌ی دهل دو سوراخ در مقابل هم ایجاد شده و از میان آنها چوب بلندی به طول تقریباً دو متر و به قطر یک دسته‌ی بیل عبور می‌کند. درست مثل آن که دهل را بر سر چوب کرده باشند. در دو طرف بدنه نیز دستک‌هایی از جنس پارچه نصب شده که بر سر هر یک از آنها وزنه‌ای متصل است. این وزنه‌های متصل به دستک‌ها با چرخاندن دهل به پوست‌ها می‌خورند و صدا ایجاد می‌شود. گاه بر سر چوب با پایه‌ی دهل بخشی که از بالای بدنه بیرون آمده – کله‌ی یک عروسک و گاه جمجمه‌ی اسب یا گاو به شکل نمادین نصب می‌کرده‌اند. احتمالاً از این نوع دهل در گذشته‌های دور در نواحی دیگر ایران نیز استفاده می‌شده، چنان که در ادبیات فارسی آمده است: «دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم» که احتمال می رود توصیف سازی باشد که در این بخش مورد نظر ماست.

اجزای ساختمانی دهل شیطانک به شرح زیرند:

۱ – بدنه ی استوانه ای

۲ – دو قطعه پوست

۳ – دسته با پایه‌ی چوبی بلند

۴ – دو دستک پارچه‌ای

۵ – دو وزنه که بر سر دستک‌ها بسته می‌شود.

۶ –  اجزای تزیینی مانند کله‌ی عروسک جمجمه‌ی که بر سر دسته با پایه نصب می‌شوند.

 

 

تکنیک اجرایی دهل شیطانک

 

دسته یا پایه‌ی دهل به طور مایل یا عمود در هر دو دست نوازنده قرار می‌گیرد و و با چرخاندن دسته دستک‌های طرفین دهل را به حرکت در می‌آورد و این دستک‌ها به پوست‌های دو طرف دهل می‌خورند و صدا ایجاد می‌شود. از آنجا که دهل شیطانک نسبتاً سنگین است و در دست گرفتن و چرخاندن دسته‌ی آن به نیروی جسمانی زیادی نیاز دارد نواختن آن در زمان طولانی و به طور مداوم مقدور نیست.

صدای دهل شیطانک بم است و با ضربه‌های غیر مستقیم تولید می‌شود. کنترل ضربه‌ها بسیار دشوار و رعایت دقیق فاصله‌ی زمانی میان ضربه‌ها و ایجاد ریتم در آن تقریباً محال است بنابراین صدای این ساز نه برای ایجاد جریان ریتمیک بلکه فقط برای فضاسازی بوده و جنبه‌ی نمایشی و نمادین داشته است.

 

موارد و نوع استفاده ی دهل شیطانک:

 

این پوست‌صدا در گذشته در موقعیت‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گرفته که مهمترین آنها عبارت‌اند از:

 

مراسم عروس بارانی

 

این مراسم نمادین، نوعی آیین طلب یا تمنای باران بوده که در قدیم در مناطقی از کردستان در فصل خشکسالی اجرا می‌شده است. اساس و فلسفه‌ی این آیین، نبرد میان نیکی و بدی یا خیر و شر بوده است. نماد نیکی و خیر، مردی سپیدروی و نماد بدی و شر، مردی سیه‌روی در قالب اژدهاست. میان این دو نیرو نبردی در می‌گیرد که سرانجام با پیروزی نیکی بر بدی خاتمه می‌باید. محتوای این آیین نشان می‌دهد که ریشه‌های آن در اعتقادات و باورهای آریایی نهفته است. توفیق ملکی درباره‌ی این آیین می‌گوید: «فردی با سیاه کردن صورت خود و در دست داشت دهل شیطانک در نقش اژدها ظاهر می‌شود. به چوب یا پایه‌ی این دهل چند جارو می‌بندند تا هنگام حرکت به زمین کشیده شوند و گرد و خاک ایجاد کنند. در مجموع دهل‌‌نواز، دهل شیطانک و جاروها تمثیلی از اژدها و خشکسالی‌اند. بدنه‌ی دهل به مثابه شکم اژدها و دستک‌های آن در حکم دست‌های اژدها و صدای آن نمادی از صدای اژدهاست. در انتهای چوب یا پایه‌ی دهل غالباً سر یک عروسک نصب می‌شده که نماد کله اژدها بوده است.

در موقع خشکسالی مردم روستا جمع می‌شدند و با نوای سرنا و دهل، فردی را که در هیئت اژدها ظاهر شده بود همراه با دهل شیطانک به محل چشمه‌ای که آب آن خشک شده یا کاهش یافته بود می‌بردند و فرد دیگری را که صورت خود را با آرد سفید کرده بود به عنوان نماد نیکی و در هیئت یک پهلوان به محله‌های مختلف روستا می‌بردند.

مردم از پهلوان سپید روی می‌خواستند به جنگ اژدها برود و او را که چشمه‌ی آب را در اختیار گرفته از پای درآورد تا خشکسالی به پایان برسد. آنها پهلوان را به محل چشمه می‌بردند و در آن جا دست به دعا و نیایش بر می‌داشتند(ای خدا، ای ابر بارانی…). آنگاه دو نماد خیر و شر با هم نبرد می‌کردند حرکت‌های آنها موزون و رقص مانند و هماهنگ با نوای سرنا و دهل بود. فرد سیاه روی با چرخاندن دهل شیطانک آن را به صدا در می‌آورد که تمثیلی از صدای اژدها بود. پهلوان سپیدروی در یک دست چیزی (مثلاً یک سبد نان) به عنوان سپر داشت و یکی از عروسک‌ها را که معمولا لباس سپید بر تن داشت مانند عروس در دست دیگر می‌گرفت. پس از مدتی اژدها دهل شیطانک را رها می‌کرد و می‌گریخت و مردم با آتش زدن جاروهایی که به پایه‌ی دهل شیطانک بسته شده بود نابودی اژدها را به تصویر می‌کشیدند. چون عروس شادی آفرین است و زایش دارد به این مراسم عروس بارانی می گفتند.

 

 

مراسم کوسه کوسه

 

مراسم کوسه کوسه یا کوسه‌ی بهاری یا کوسه برنشین نیز از آیین‌های فراموش شده در کردستان است. تاکنون روایت‌های مختلفی از آیین کوسه در نواحی مختلف ایران و نیز در کتاب‌های تاریخی به ثبت رسیده که با وجود اختلاف‌هایی در چگونگی برگزاری‌شان همه از درون‌مایه‌ای مشترک بر خوردارند و این چیزی جز جشن پایان سرما نیست. بنابر روایت توفیق ملکی که متکی به اظهارات پیشینیان است این مراسم قبل از نوروز وقتی که سرما رو به کاهش می‌گذاشت و چوپانان گوسفندان را برای چرا به صحرا می‌بردند اجرا می‌شده است. با نواختن دهل شیطانک که به دهل خبر معروف بوده مردم از شروع مراسم آگاه و دور هم جمع می‌شدند.

در این مراسم فردی به شکل زن و دیگری به شکل مرد آرایش می‌شدند و در کوچه‌های ده همراه با اعلام کننده که دهل خبر را در دست داشت می‌گشتند و برای چوپان هدایایی جمع می‌کردند این افراد مردمان خسیسی را که از دادن هدیه سرباز می‌زدند مسخره و مضحکه می‌کردند جز مناسبت‌های یاد شده از این دهل برای دور کردن حیوانات مزاحم از مزرعه‌ها و نیز خبر رسانی استفاده می‌شده است. یکی از این موارد اعلام شروع نمایش توسط پهلوانان بود. غالباً خود پهلوان که میمونی به همراه داشت حمل کننده و نوازنده‌ی دهل بود.