انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

جشنواره موسیقی نواحی ایران باید از نگاه گلخانه‌ای و پروژه‌ای رها شود

در نشست هم‌اندیشی جشنواره موسیقی نواحی ایران مطرح شد: نباید به جشنواره‌ها نگاه پروژه‌ای داشت. فرهنگ اما پروژه نیست، فرآیند است؛ پدیده‌ای زنده و پویا که باید تداوم داشته باشد. جشنواره موسیقی نواحی باید به فرآیندی پایدار برای حفظ، آموزش و انتقال سنت‌ها تبدیل شود. اگر فرهنگ در مسیر پویایی قرار نگیرد، به موجودی گلخانه‌ای بدل می‌شود.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران، در نشست هم اندیشی جشنواره موسیقی نواحی ایران که اول آبانماه در سالن جلسات دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد، ایرج نعیمایی، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی، با اشاره به اهمیت حفظ اصالت فرهنگی در فرایند توسعه هنری گفت: در حدود شصت سال پیش، گروهی از متخصصان ایتالیایی برای مرمت بنای تاریخی سلطانیه به ایران آمدند. آنان تصمیم داشتند با تزریق بتن، مقاومت سازه را افزایش دهند، اما مرحوم استاد پیرنیا با قاطعیت مخالفت کرد و هشدار داد که چنین اقدامی به نابودی تاریخ و هویت این بنا خواهد انجامید. در پی مشاجرات فراوان، او مسئولیت مرمت را برعهده گرفت و بدون تزریق بتن، با تکیه بر روش‌های سنتی و اصول اصیل مرمت ایرانی، بنای سلطانیه را حفظ کرد. موسیقی نواحی ایران نیز درست همانند سلطانیه است؛ اگر قرار باشد با روش‌های بیگانه و غیرهماهنگ با روح آن برخورد شود، به‌جای حفظ، دچار آسیب و زوال خواهد شد.

وی با بیان اینکه هویت‌های قومی و تنوع فرهنگی، سرمایه‌های بنیادین ایران هستند، افزود: ایران سرزمینی با قومیت‌ها، زبان‌ها و آیین‌های گوناگون است و این تفاوت‌ها در کنار هم هویت ملی ما را می‌سازند. در تجلی هویت ملی، موسیقی ردیف‌دستگاهی نماینده ماست و در تجلی هویت قومی، موسیقی نواحی و مقامی چنین نقشی دارد. اگر در مقام مسئولان و سیاست‌گذاران فرهنگی نتوانیم در مسیر حفظ، اشاعه و بهره‌گیری درست از این میراث عمل کنیم، در واقع به اصالت فرهنگی کشور لطمه زده‌ایم و مسئولیتی مضاعف بر دوش خود نهاده‌ایم.

نعیمایی با تأیید سخنان اردلان درباره نقش زمان در ماندگاری هنر گفت: یکی از چالش‌های ما، نسبت میان زمانه و موسیقی است. شعر فارسی از آن‌رو ماندگار شده که فراتر از زمان سروده شده و معنا و لطافت خود را در هر دوره حفظ کرده است. موسیقی نیز اگر بخواهد ماندگار بماند، باید از محدوده زمان عبور کند و در همه دوران‌ها قابل درک و استفاده باشد. مسئولیت تحقق این امر بر عهده سیاست‌گذاران و اندیشمندان حوزه موسیقی است. خوشبختانه، بر اساس تجربه من، در حوزه موسیقی نواحی، عمق دانش، تعهد و صداقت هنرمندان بسیار بیشتر از دیگر شاخه‌های موسیقی است.

وی با قدردانی از تلاش‌های دست‌اندرکاران این حوزه افزود: حضور هنرمندان دلسوز و فرهیخته‌ای که از جان برای موسیقی نواحی مایه می‌گذارند، ارزشمند است. اقدام آقای رضایی در گردآوری صاحب‌نظران و بهره‌گیری از نظرات تخصصی آنان حرکتی تحسین‌برانگیز است. ای کاش چنین نشست‌هایی بیشتر برگزار شود تا اهل‌دل و دغدغه‌مندان موسیقی بتوانند برای اعتلای جایگاه واقعی موسیقی نواحی گام بردارند. یافتن جایگاه واقعی برای هنرمند مهم‌تر از دستیابی به منصب یا عنوان مدیریتی است.

نعیمایی در ادامه با یادآوری تلاش‌های صورت‌گرفته در گردآوری آثار موسیقی نواحی ایران گفت: در زمان فعالیت من و همکارانم، با همکاری بزرگان موسیقی، مجموعه‌ای ارزشمند شامل صد ساعت موسیقی نواحی گردآوری و مستندسازی شد. تمامی بخش‌های مکتوب، صوتی و تصویری آن حاصل زحمات همین هنرمندان است و تأثیر آن در خارج از کشور بیشتر از داخل دیده شد. پژوهشگران و موسیقی‌دانان بین‌المللی از این آثار بهره‌مند شدند، در حالی‌که داخل کشور کمتر به آن توجه شد. اکنون که امکانات رسانه‌ای گسترده‌تر است، می‌توانیم این آثار را به‌صورت جهانی عرضه کنیم؛ چراکه دیگر محدودیت‌های گذشته در حوزه نشر و پخش وجود ندارد و از طریق ابزارهایی چون تلفن همراه، امکان ارتباط با جهان به‌صورت لحظه‌ای فراهم است.

 

* تأثیرگذاری موسیقی نواحی بر دیگر گونه‌های موسیقی

 

وی با اشاره به نقش موسیقی نواحی در تأثیرگذاری بر دیگر گونه‌های موسیقی گفت: موسیقی نواحی ایران بر موسیقی ردیفی، پاپ و حتی موسیقی کلاسیک جهان اثر گذاشته است. بسیاری از تصانیف و ملودی‌های مشهور، ریشه در موسیقی نواحی دارند. این غنا و گستره نشان می‌دهد که ما سرمایه‌ای بی‌بدیل در اختیار داریم و باید بهره‌برداری علمی و فرهنگی بیشتری از آن صورت گیرد.

نعیمایی با تأکید بر ضرورت حمایت حاکمیت از این بخش افزود: همان‌طور که اردلان اشاره کرد، مسئله بودجه و پشتیبانی مالی بسیار حیاتی است. من شخصاً سه‌هزار و چهارصد ساعت موسیقی نواحی را گردآوری کرده‌ام که از میان آن‌ها صد ساعت تدوین و منتشر شده است. همه این کارها بدون دریافت بودجه دولتی و صرفاً از محل باقی‌مانده بودجه جشنواره‌ها انجام شد. این فعالیت‌ها نه با هدف درآمدزایی، بلکه از سر عشق و باور به این میراث فرهنگی صورت گرفت و دست همه بزرگان این حوزه را باید به‌خاطر این فداکاری بوسید.

وی تصریح کرد: امروز لازم است حکومت برای حفاظت از ملیت و هویت فرهنگی خود گام‌های جدی بردارد. هویت ایرانی ما دیگر در جغرافیا تعریف نمی‌شود؛ آنچه ما را به‌عنوان ایرانی حفظ می‌کند، فرهنگ، آیین و سنت‌های ماست و موسیقی بخش مهمی از این هویت است. موسیقی ایرانی نه‌تنها با نمایش و ادبیات، بلکه با مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی و حتی روان‌شناسی پیوند دارد و در گذشته، کارکردهای درمانی و آیینی نیز داشته است.

نعیمایی در پایان گفت: موسیقی، زبانی جهانی است که بدون نیاز به ترجمه یا حتی شنیدن، با روح و فیزیک انسان ارتباط برقرار می‌کند. این ویژگی بی‌همتا، رسالتی بزرگ بر دوش ما می‌گذارد تا از این زبان مشترک برای حفظ و معرفی هویت ایرانی بهره بگیریم. خوشبختانه در کشور انسان‌های بزرگی در این عرصه فعالیت می‌کنند و امید می‌رود مدیریت هنری کشور بیش از پیش به وظایف خود در قبال این سرمایه فرهنگی عمل کند.

 

*موسیقی نواحی ایران نیازمند حمایت نهادی و بازگشت به اصالت‌های فرهنگی است

 

در ادامه نشست، هوشنگ جاوید پژوهشگر موسیقی نواحی ایران با اشاره به مباحث مطرح‌شده از سوی نعیمایی گفت: موضوعاتی مانند انتقال مفاهیم، جغرافیا و پرسپکتیو موسیقی نواحی و همچنین «معرفت شنیداری»، نکات درستی بودند، اما کاش مسئله بودجه که در پایان صحبت‌های ایشان مطرح شد، در ابتدای بحث عنوان می‌شد؛ چراکه ریشه بسیاری از مشکلات موسیقی نواحی در نبود حمایت مالی و نهادی است.

وی افزود: ایران از دهه ۱۳۸۰ عضو کشورهای متعاهد سازمان میراث معنوی جهانی است. بر اساس مقررات این سازمان، دولت‌ها موظف‌اند از میراث معنوی خود به‌ویژه موسیقی‌های در خطر نابودی پاسداری کنند و برای ثبت جهانی آن‌ها اقدام نمایند. تاکنون پرونده‌هایی مانند «دو تار و دو تار‌نوازی» ثبت شده و هنرمندانی همچون محمدرضا اسحاقی در دهشهر ذیل این پرونده جهانی به ثبت رسیده‌اند؛ اما پرسش این است که پس از ثبت چه حمایتی از آنان صورت گرفته است؟ کشورهای متعاهد باید شرایط مناسبی برای حفظ این هنرمندان فراهم کنند، اما در ایران این حمایت‌ها هنوز به‌طور جدی شکل نگرفته است.

جاوید یادآور شد: در دهه ۱۳۲۰ به دلیل ضعف تولید اندیشه و نیاز به منابع تازه، تحصیل‌کردگان موسیقی که در خارج از کشور آموزش دیده بودند، به سمت موسیقی نواحی گرایش پیدا کردند. در همان دوران، با دستور علینقی وزیری، نخستین پژوهش‌های رسمی در حوزه موسیقی بومی آغاز شد. بااین‌حال، متأسفانه بخشی از این تلاش‌ها منجر به تغییر فرم و محتوای اصیل موسیقی نواحی شد و بسیاری از نغمه‌ها از شکل اولیه خود خارج شدند. در دوران پیش از انقلاب نیز موسیقی نواحی از طریق رادیو و بعدها تلویزیون به‌صورت تنظیم‌شده و دگرگون به مردم ارائه می‌شد و به مرور، تصویر اصیل این موسیقی در ذهن جامعه تغییر یافت.

 

* موسیقی نواحی بازتاب‌دهنده شیوه اندیشیدن و روابط اجتماعی هر منطقه است

 

این پژوهشگر باسابقه سپس با نگاهی تحلیلی به ساختار موسیقی نواحی گفت: من موسیقی نواحی را از چهار منظر بررسی می‌کنم. نخست، در تمامی نغمه‌ها و ترانه‌های محلی بازتابی از زندگی مردم وجود دارد و در عین حال بر آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد. دوم، این موسیقی در عمق خود فرهنگی مبتنی بر روح انسان را حمل می‌کند و به همین دلیل بقای فرهنگی جوامع محلی را تضمین می‌نماید. سوم، موسیقی نواحی بازتاب‌دهنده شیوه اندیشیدن، روابط اجتماعی و مناسبات انسانی هر منطقه است. و چهارم، این موسیقی برخاسته از دل مردمانی است گمنام، خلاق و خودجوش که با ذوق و احساس جمعی خویش نغمه‌هایی را پدید آورده‌اند که مانند ریشه‌های تنومند فرهنگی، از درون جامعه رشد کرده است.

وی در ادامه گفت: باید بدانیم در موسیقی نواحی، صدا تنها یک عنصر شنیداری نیست، بلکه بازتاب روح و حالت درونی انسان در لحظه است. صدای خواننده در این موسیقی همچون بازیگری است که با بهره‌گیری از زیر و بم صوتی و شدت احساس، ذهن مخاطب را درگیر می‌کند. زمانی نورمحمد درپور در میان آوازهایش فریادهایی از درون سر می‌داد که نشان می‌داد با تمام وجود، آن نغمه را حس کرده است. امروز این ارتباط درونی میان خواننده و اثر کمتر دیده می‌شود و همین باعث از میان رفتن بخشی از اصالت‌های موسیقی نواحی شده است.

جاوید با تأکید بر نقش مهم نوازندگان محلی بیان کرد: در گذشته، میان نوازنده و خواننده پیوندی عمیق وجود داشت. نوازنده با شناخت باور و احساس خواننده، او را در مسیر انتقال پیام یاری می‌کرد و از دل این ارتباط، نوعی رمز مشترک میان هنرمند و مردم شکل می‌گرفت. در نغمه‌های سحری، مردم از شنیدن آواز خواننده تشخیص می‌دادند که طبل اول یا دوم آغاز شده است؛ این سطح از درک متقابل امروزه از میان رفته و در جشنواره‌ها نیز انتقال نمی‌یابد، در حالی که جشنواره می‌تواند کارگاه انتقال تجربیات باشد، نه صرفاً محل اجرای صوری.

وی در ادامه، به ارتباط موسیقی نواحی با باورهای مذهبی اشاره کرد و گفت: خوانندگان بزرگ گذشته مانند درپور، پورعطایی و سهراب محمدی نه تنها نغمه‌ها، بلکه مفهوم و معنا را درک می‌کردند. به عنوان نمونه، وقتی عاشق مرادقلی از عشایر قشقایی در وصف امام رضا می‌خواند، در استودیو اشک می‌ریخت؛ چون آن مفهوم را زیسته بود. امروز اما کمتر خواننده‌ای به این درک عرفانی می‌رسد و این ناشی از غفلت نهادهای دولتی در آموزش و ارتقای موسیقی نواحی است.

جاوید با انتقاد از کم‌توجهی وزارتخانه‌های مرتبط گفت: وزارت ارشاد، وزارت علوم و وزارت میراث فرهنگی هر سه در زمینه شناخت رموز و مبانی معنوی موسیقی نواحی اهمال کرده‌اند و این بی‌توجهی سبب شده نسل جوان با ریشه‌های فرهنگی خود بیگانه بماند.

وی همچنین به ارتباط متون شعری با باورهای عرفی و دینی اشاره کرد و افزود: در موسیقی نواحی، شعرها در چهار دسته قابل بررسی‌اند؛ شعرهای مطلوب و حلال، شعرهای مذموم، اشعار حکمت‌آمیز و کفریات. در گذشته خوانندگان به این مرزها پایبند بودند و از اجرای برخی ترانه‌ها پرهیز می‌کردند؛ اما امروز مرز میان این مفاهیم از بین رفته و بسیاری از اجراها بدون توجه به حرمت‌ها صورت می‌گیرد.

 

*آسیب های رایج جشنواره های موسیقی نواحی از زبان جاوید

 

این پژوهشگر آسیب‌های رایج در جشنواره‌های موسیقی نواحی را برشمرد و تصریح کرد: نخست، بی‌توجهی به یازده گونه موسیقایی شناخته‌شده شامل نغمه‌های حماسی، کار و تلاش، شادی‌آور، درمانی، عبادی، مذهبی و… که همه به صورت درهم و بدون طبقه‌بندی اجرا می‌شوند.

دوم، وادار کردن هنرمندان به اجرای کوتاه و خلاصه که عملاً روایت و معنای اثر را از بین می‌برد. سوم، بی‌توجهی به پژوهش‌های دیرینه‌شناسی و گسست میان نسل‌ها. چهارم، رواج اجراهای تقلیدی در رسانه‌ها و جشنواره‌ها به جای ارائه اصالت‌های واقعی.

جاوید ادامه داد: در برخی جشنواره‌ها، به‌نام نوآوری به اصالت‌ها آسیب می‌زنند. تغییر لباس‌ها، افزودن حرکات بی‌ربط به رقص‌های آیینی، یا تقلید از فرم‌های بیگانه، همه مصداق‌های دوری از ریشه‌هاست. در یک نمونه، گروهی از کرمانج‌ها در خارج از کشور با تاج و شاخ گوزن روی صحنه رفته بودند؛ در حالی که هیچ نسبتی میان این عناصر و فرهنگ کرمانجی وجود ندارد.

وی همچنین از بی‌توجهی به خاندان‌های موسیقی نواحی انتقاد کرد و گفت: فرزندان و نوادگان استادان قدیمی وارثان واقعی این میراث‌اند، اما در جشنواره‌ها نادیده گرفته می‌شوند. در مقابل، برخی افراد بدون شناخت از درون‌مایه موسیقی بومی صرفاً با اجرای سطحی در فضای مجازی به عنوان «استاد» معرفی می‌شوند.

جاوید در پایان با ارائه پیشنهادهایی به بازنگری در جشنواره موسیقی نواحی تأکید کرد و گفت: جشنواره باید مانند یک «درمانگاه هنری» عمل کند و به اصلاح آسیب‌های موجود بپردازد. همچنین جشنواره می‌تواند بستر بازشناسی اصالت‌ها و ایجاد ذهن نقاد در مخاطب باشد و لازم است با بهره‌گیری از دانش مردم‌شناسی و موسیقی‌شناسی، زنجیره‌ای از ارتباطات بین‌نسلی را شکل دهد.

به نظر من در جشنواره باید از اجرای صرفاً نمایشی و تماشاخانه‌ای پرهیز کرد، زیرا چنین اجراهایی تأثیر فرهنگی ندارند.

وی ایجاد دبیرخانه دائمی با بودجه مشخص و تعریف‌شده برای ارتباط داخلی و بین‌المللی ضروری دانست و گفت: اعزام هنرمندان به خارج از کشور باید بر اساس شایستگی و نه روابط شخصی انجام گیرد.

جاوید در پایان گفت: ارائه هنر سطح پایین به جهان، معرفی هنر ایرانی نیست. فرهنگ ما دیرینه و پرمایه است و اگر به آن وفادار نباشیم، هر اندازه هم شعار دهیم، اثرگذار نخواهیم بود. باید سخت‌گیرانه از اصالت‌های خود پاسداری کنیم و به آن پایبند بمانیم.

 

*جشنواره موسیقی نواحی ایران باید از نگاه گلخانه‌ای و پروژه‌ای رها شود

 

در ادامه نشست، اردشیر صالح‌پور پژوهشگر و نمایشنامه‌نویس، با اشاره به شرایط کنونی جامعه و تحولات اخیر گفت: ما در دوران ویژه‌ای زندگی می‌کنیم؛ دوره‌ای که جامعه، حاکمیت و دولت تازه به این درک رسیده‌اند که «ایران چیست» و «ایرانی کیست». به‌تازگی پس از رخدادهای منطقه‌ای و جنگ دوازده‌روزه، نگاه تازه‌ای به هویت ملی در حال شکل‌گیری است.

صالح‌پور افزود: حقیقت آن است که بنیاد هر جامعه با فرهنگ شکل می‌گیرد و هستی آن نیز با فرهنگ تداوم می‌یابد. ما ملتی فرهنگی، صاحب تمدن و دارای هویت تاریخی هستیم و این موضوع را باید با افتخار یادآور شویم.

وی با تبیین ابعاد مادی و معنوی فرهنگ اظهار داشت: فرهنگ دارای دو وجه است؛ یکی مادی و فیزیکی، و دیگری معنوی و ناملموس که امروزه یونسکو آن را در طبقه «میراث فرهنگی ناملموس» می‌گنجاند. زیباترین جلوه این فرهنگ، هنر است، و در میان هنرها، موسیقی از درخشان‌ترین و تأثیرگذارترین نمودهای فرهنگی ایران به‌شمار می‌رود.

وی ادامه داد: اگر بخواهم ارکان هویت ایرانی را بیان کنم، در رأس آن شعر قرار دارد. هیچ ملتی به اندازه ایرانیان شاعر ندارد. ایران جهان شعر است و هستی‌شناسی‌اش با شعر آغاز می‌شود. بلافاصله پس از شعر، موسیقی جای می‌گیرد؛ زیرا شعر و موسیقی در ایران پیوندی ذاتی و ناگسستنی دارند و در کنار هم شناسنامه فرهنگی ما را می‌سازند.

این پژوهشگر در ادامه به نقش تاریخی موسیقی در حفظ حافظه جمعی اشاره کرد و گفت: من خود از جامعه عشایری هستم و سال‌ها درباره موسیقی نواحی عشایری پژوهش کرده‌ام. در گذشته که امکان کتابت وجود نداشت و عشایر مدام در کوچ بودند، همه وقایع بومی و تاریخی خود را در قالب شعر و ترانه ثبت می‌کردند. موسیقی نواحی در واقع حافظ تاریخ مردمان این سرزمین است. آوازهایی چون «گل‌محمد»، «میرزا کوچک‌خان»، «شیرعلی‌خان» و «ابوالقاسم‌خان» نه تنها روایتگر مبارزات تاریخی‌اند، بلکه بخش‌هایی از حافظه فرهنگی ایران را زنده نگاه داشته‌اند.

صالح‌پور افزود: موسیقی ایرانی با فلسفه و حکمت نیز درهم‌تنیده است. فیلسوفانی چون فارابی، ابن‌سینا، صفی‌الدین ارموی و عبدالقادر مراغی درباره موسیقی رساله نوشته‌اند. در دوران ساسانیان نیز موسیقی چنان جایگاهی داشت که شش‌هزار استاد دستان‌ساز از سراسر کشور به نواحی اعزام می‌شدند تا موسیقی از انحصار دربار خارج شود. میراث آنان بعدها در قالب آشیق‌ها، بخشی‌ها و چنگی‌ها ادامه یافت. بنابراین موسیقی در ایران صرفاً تفنن یا سرگرمی نیست، بلکه حامل معرفت و حکمت است.

 

* انتقاد از نگاه سطحی به موسیقی نواحی

 

وی در بخش دیگری از سخنانش درباره ارتباط موسیقی نواحی با آیین‌های مذهبی گفت: در تعزیه سنتی، پیش از آغاز مجلس، قطعه‌ای کوتاه به نام پیش‌خوانی اجرا می‌شود که مانند اورتور در موسیقی کلاسیک، مقدمه‌ای برای ورود به فضا و دستگاه اصلی نمایش است. من در کتاب خود با عنوان پیش‌خوانی در تعزیه حدود ۱۵۰ نمونه از این قطعات را گردآوری کرده‌ام. بسیاری از نغمه‌های مشهور امروز، مانند «مرغ سحر» یا «زهره» از همین پیش‌خوانی‌های تعزیه سرچشمه گرفته‌اند و بعدها با تنظیم آهنگ‌سازان برجسته در قالب موسیقی ملی تداوم یافته‌اند. این نشان می‌دهد که چگونه ریشه‌های موسیقی ایرانی در آیین‌ها و باورهای مردمی نهفته است.

صالح‌پور با انتقاد از نگاه سطحی به موسیقی نواحی گفت: متأسفانه سازمان میراث فرهنگی گاهی با رویکردی توریستی و نمایش‌گونه به این حوزه می‌نگرد. هر از چندی، گروه‌هایی از عشایر را گرد هم می‌آورد تا با اجرای چند نغمه و پوشیدن لباس‌های محلی، برنامه‌ای برای سرگرمی مخاطبان شهری ترتیب دهند. اما موسیقی نواحی بخشی از هستی‌شناسی ایران است، نه صرفاً یک جاذبه گردشگری.

وی ادامه داد: رسانه ملی نیز باید در تعریف «ملی بودن» خود بازنگری کند. متاسفانه تنوع فرهنگی کشور نادیده گرفته شده است. نگاه گلخانه‌ای و یک‌دست به اقوام، مانع بالندگی فرهنگی است. باید از نگاه توریستی و تزئینی به فرهنگ نواحی فاصله گرفت و به آن همچون بخشی از بنیان هویت ملی نگریست.

صالح پور با انتقاد از تمرکز فرهنگی در پایتخت گفت: من بسیاری از آموخته‌هایم را نه در دانشگاه، بلکه در کوچ‌های عشایری آموختم؛ همان‌جا که موسیقی نواحی به‌صورت زنده و اصیل جریان دارد. این موسیقی می‌تواند اعتبار ملی و هویتی ایران را تقویت کند، به‌شرط آن‌که چشم‌انداز و اهداف استراتژیک برای آن تعریف شود و در مسیر تحققش، گام‌های واقعی برداشته شود.

در پایان، این پژوهشگر بر لزوم تغییر نگاه به جشنواره‌های موسیقی نواحی تأکید کرد و گفت: نباید به جشنواره‌ها نگاه پروژه‌ای داشت. پروژه یعنی گردهمایی چندروزه، اجرا و اختتامیه‌ای با لوح و تقدیر. فرهنگ اما پروژه نیست، فرآیند است؛ پدیده‌ای زنده و پویا که باید تداوم داشته باشد. جشنواره موسیقی نواحی باید به فرآیندی پایدار برای حفظ، آموزش و انتقال سنت‌ها تبدیل شود. اگر فرهنگ در مسیر پویایی قرار نگیرد، به موجودی گلخانه‌ای بدل می‌شود.

صالح پور تاکید کرد: موسیقی نواحی ایران، بخشی از هستی فرهنگی و فلسفی این سرزمین است. اگر آن را به درستی دریابیم و در فرآیندی زنده نگه داریم، می‌تواند نه تنها حافظ هویت، بلکه بنیان‌گذار وفاق و رفاه ملی باشد.

نشست هم‌اندیشی جشنواره موسیقی نواحی ایران روز پنجشنبه اول آبان ۱۴۰۴ با حضور بابک رضایی(مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، اسحاق شکری(مدیرعامل انجمن موسیقی ایران)، حمیدرضا اردلان، ایرج نعیمایی، هوشنگ جاوید، اردشیر صالح‌پور، محسن شریفیان، صادق چراغی، دامون شش بلوکی، تارا الله وردی، پیمان بزرگنیا، ایمران حیدری، علی ثابت‌نیا، کیوان فرزین، علی مغازه‌ای، آرش امینی، مجتبی خان قیطاقی، عبدالرضا مجدی، و حسن بوشهریان در طبقه پنجم دفتر موسیقی برگزار شد.

این در حالی بود که احمد صدری، ناصح بهرام بیگی، عزیز تنها، فواد توحیدی و مهدی احمدی نیز از طریق ارتباط تصویری در این نشست شرکت کرده بودند.

 

بخش‌های دیگر این نشست در گزارش‌های بعدی قابل دسترس است.