پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران
https://nay.ir

تلاش برای نجات موسیقی کردستان /موسیقی نواحی در گذر از سنت به شهرنشینی

 به گفته ناصح بهرام بیگی پژوهشگر موسیقی نواحی ، اوضاع سازهای دیوان و کمانچه و آواز در موسیقی کردستان اصلاً خوب نیست.ما در دوران گذار فرهنگی هستیم. از سنت به سمت شهرنشینی می‌رویم. متاسفانه نسل جدید در کردستان موسیقی فولکشان را نمی‌خواهند و دغدغه ما این است که این نوع موسیقی را نجات بدهیم.

 

 

عموماً سنت‌ها با عواملی چون فرهنگ، جامعه و تکنولوژی شکل تازه‌ای به خود می‌گیرند. در عصر حاضر، به لطف رسانه‌های اجتماعی (social media)، این تغییر به شکل محسوس‌تر و با سرعت بیشتری اتفاق می‌افتد. حال اینکه این تغییر در این برهه از تاریخ چقدر در جهت «تخریبِ» یک فرهنگ و سنت و یا «پیشرفت» آن نقش دارد، و یا اساساً این طرز نگاه درست یا غلط است، سؤالی است که آیندگان به آن جواب خواهند داد. امّا در این بین نهادهای فرهنگی، اسپانسرها، انجمن‌ها و مؤسسه‌های هنری، برگزارکنندگان کنسرت‌های موسیقی نقش کلیدی در ترویج هنرِ جدّی و حفظ ریشه‌ها دارند.

در بحث فرهنگ، اینکه چقدر به هنری جدّی و هویتی اهمیت داده‌ایم و در جهت معرفی آن، نهادها، رسانه‌ها و سیمایمان را متحد کرده‌ایم به همان اندازه می‌توان انتظار از میزان اصالت و هویت و پویایی فرهنگ‌مان داشته باشیم. فرهنگ به خودی خود امری پویا نیست، برای زنده‌نگه‌داشتنِ آتشش می‌بایست دائماً پای آن هیزم ریخت. تجربه نشان داده است در جشنواره‌هایی همچون جشنواره ملی موسیقی جوان سوای اینکه به لحاظ پژوهشی می‌توانیم آماری از پویایی برخی موسیقی‌ها و یا حتا سازهای رو به انقراضِ نواحی مثل قوشمه و آواهای باستانی چون هوره و سیاچمانه و… داشته باشیم، در تزریق انگیزه به نسل نوی موسیقی برای ادامه این مسیر کمک کنیم. حتا به واسطه همین رویدادهای هنری می‌توانیم به اوضاع آموزش بنیادی و اصولی در مناطق ایران پی ببریم.

امروزه شاهد هستیم بخشی از نسل جوانِ موسیقی اغلب ملودی‌های قدیمی و فولکلور را با موسیقی‌های الکترونیک، جز، راک و پاپ تلفیق می‌کند تا به مزاق همسن و سالانشان خوش بیاید. این نسل بعضاً ریتم‌ها و مُدهای پیچیده موسیقی نواحی را به فرم‌های ساده‌تر تغییر می‌دهند تا هضم محصول جدید برای مخاطب امروزی راحت‌تر باشد. حتا سازهای بومی همچون نی، دوتار، قیچک، تنبور و… را با سازهایی چون گیتار، کیبورد و… ترکیب می‌کنند تا به تمبر صوتی جدیدی برای جذب مخاطب دست پیدا کنند.

نسل جوان علاوه بر آموزش سینه به سینه از معلمان خود در منطقه از محیط‌های مجازی مثل یوتیوب، اینستاگرام و… بهره می‌برند. برخی هم از آنجا که از منطقه مادری خود دور افتاده‌اند و در شهرهای دیگر زندگی می‌کنند به واسطه فضای مجازی ارتباط خود را با موسیقی مادری‌شان حفظ می‌کنند، حال اینکه چقدر در پروسه آموزش از طریق فضای مجازی در مسیر درستی هدایت می‌شوند و یا در اجرا و بیان شخصی چقدر از سنت‌ها عبور می‌کنند ارتباط کاملی با منابع مورد استفاده‌شان در این فضا دارد.

ناصح بهرام‌بیگی، پژوهشگر و مدرس موسیقی، متولد شهر بوکان است و مدرک کارشناسی ارشدِ علوم سیاسی و مدرک سازسازی در زمینه‌ سازهای بادیِ نواحی همچون نرمه‌نای، دوزله، سُرنا و شمشال دارد. او چندین دوره داور جشنواره ملی موسیقی جوان در بخش موسیقی نواحی بوده است. به بهانه این موضوع گفتگویی با ایشان کردیم که در ادامه می‌خوانید.

 

اگر بخواهیم حوزه فرهنگی موسیقی کُردی را بررسی کنیم، چه ویژگی‌ها و چه تشابهی با موسیقی کردهای کشورهای همسایه دارد؟

 

بخشی از موسیقی کردی به خارج از مرزهای ایران برمی‌گردد. در دهه گذشته در خارج از ایران هم فعالیت‌هایی انجام شده که بر موسیقی غرب ایران تأثیر گذاشته است. مثلاً رویدادهایی که در چند سال گذشته در کرکوک یا جشنواره‌های شعر و ادبیات در سلیمانیه و یا در سنندج برگزار شده که در آن آثار موسیقیدانان کرد ارائه می‌شود. در ترکیه، ارمنستان، عراق هم رویدادهایی برگزار شده و هنرمندان کُردِ ایرانی مخصوصاً در دیوان و شمشاد‌نوازی از آنها وام گرفته‌اند. بخشی از این رویکردها اصولی و اصیل است، اما بخشی هم تحت تأثیر پاپ و فضای موسیقی تجاری و تبلیغات است.

 

نسل شما در دهه ۶۰ در کردستان با چه شرایطی برای فعالیت موسیقی روبه‌رو بود؟

 

دوران جنگ بود و با کمترین امکانات در موسیقی فعال بودیم. قبل از ما موسیقی صرفاً در دیوانخانه‌ها، در روستاها، خانقاه‌ها، یا از سوی چوپانان و کشاورزان ارائه می‌شده است. ولی از نسل ما به بعد، هنرمندان به‌مرور با رادیو، تلویزیون، اینترنت و کامپیوتر آشنا شدند و این ارتباطات باعث شد درک جدیدی از موسیقی پیدا شود.

 

نگاه شما به هنر موسیقی چیست؟

 

هنر موسیقی را فقط یک فن نمی‌بینم که بنوازیم و خوش بگذرانیم. بحث اصالت، فرهنگ و کلام در حوزه موسیقی آوازی برایم مهم است. معانی و تصاویری که شعر به ذهن شنونده یا خواننده تداعی می‌کند مهم است. تلاش کردیم موسیقی به صورت آکادمیک پیش برود، البته نه به این معنا که اصالتش را از دست بدهد. بلکه با این رویکرد که علاقمندان هم تحصیل‌کرده باشند، هم علم موسیقی بدانند و هم اصالت را حفظ کنند.

 

نسل جدید تحت تأثیر چه عواملی قرار گرفته؟

 

نسل جدید خیلی تحت تأثیر سوشیال‌مدیا و اینترنت است.

این طبیعی است. بالاخره تغییر وجود دارد وگرنه همه از اول تاریخ بشر تا الان باید یک موسیقی می‌شنیدند و می‌نواختند. اما مسئله این است که آیا این تغییر به مذاق خوش می‌آید یا نه. مثلاً دهه شصتی‌ها عیناً مثل نسل قبل خود ساز نمی‌زند.

خود من در بحث نرمه‌نای و دوزله و سُرنا شبیه استادان اواخر قاجار اجرا می‌کنم. استاد من ۹۵ تا ۱۰۰ سال سن داشت. روایت‌هایی را از دوره پهلوی اول به واسطه استادان شنیده‌ام و عیناً همان‌ها را اجرا می‌کنم. استادم موسی قادر عبدالله‌زاده ۱۰۰ سال سن داشت، استاد اکبر یزدانی، قدرت آقایی و نبی خضری کلاً بالای ۸۰ سال سن داشتند. ثبت و اجرای عین به عین این روایت‌ها برای من بسیار اهمیت داشته است.

وضعیت سازهای کردی در منطقه به لحاظ اصالت چگونه است؟

 

در حوزه تنبور وضع موسیقی خوب است، در نرمه‌نای و دف و ضرب کُردی هم اوضاع خوب است. اما در دیوان اوضاع چندان خوب نیست. علاقمندان خیلی تحت تأثیر رپرتوار موسیقی ترکیه قرار گرفته‌اند و نمی‌توانند خودشان را آن سیستم جدا کنند. یا رپرتوار گیتار است یا باغلاما. پذیرای نقدها هم نیستند. رپرتوارهایی منتشر کرده‌ایم برای سازهای دف، دهل، تنبور، دیوان و سازهای دیگری مثل نرمه‌نای و دوزله که همگی ضبط شده‌اند و در دسترس عموم قرار دارند. کتاب و فایل‌های صوتی برای آموزش موجود است.

 

در موسیقی کردی «مقام» چه تعریفی دارد؟

 

در موسیقی کردی مقام فقط موسیقی متر آزاد نیست. این تعریف از حوزه کرکوک و کرمانشاه که به آن «گرمیان» می‌گویند (به معنای گرمسیری) وام گرفته شده است. کردستان از نظر جغرافیایی به دو بخش گرمسیری و سردسیری تقسیم می‌شود. قسمت سلیمانیه به سمت کرکوک حوزه گرمسیری است، و حوزه سنندج و شمال سلیمانیه حوزه سردسیری هستند. مقامات آنجا همان سیستم مقامی بغداد و مصر هستند که قرن‌ها پیش شکل گرفته‌اند و به آنها مقام می‌گوییم. وگرنه ما در موسیقی‌مان حیران، بیت، قطار، کره و سیاه‌چمانه داریم که موسیقی متر آزادند. امروز غلط مصطلح است که به آنها مقام می‌گویند؛ کلاً به موسیقی متر آزاد مقامات می‌گویند. در اصل، مقام همان آوازهایی است که جزو حوزه موسیقی رسمی شرقی که موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی و موسیقی آذری بوده‌اند. ما هم در موسیقی کردی لحن‌هایی مثل راست، نهاوند و ماهور داریم که بیشتر در آن حوزه رشد کرده‌اند.

 

نوازندگان چقدر دستشان برای بداهه‌پردازی باز است؟

 

موسیقی کردی از معدود موسیقی‌های قدیمی است که قطعات بی‌کلام زیادی دارد. مثلاً ۲۵ قطعه فولکلور سازی فقط با دوزله وجود دارد. همین باعث خلاقیت نوازندگان شده است. یادم هست استادم قطعه‌ای به اسم «سوارسوار» را روی تنبور اجرا می‌کرد، سه روایت مختلف را از هشت نوازنده نت‌نویسی و تجمیع کردم. کتاب ضربی هم که مکتوب کردیم حاصل فیگورها و تکنیک‌های ۲۷ نوازنده بود. پس خلاقیت وجود دارد، اما باید در چارچوب اصالت باشد. چرا که نوآوری، شناخت و سواد لازم دارد.

 

به نظر شما کدام سازها در موسیقی کردی با مشکل روبه‌رو هستند؟

 

اوضاع دیوان و کمانچه و آواز اصلاً خوب نیست. در عود وضعیت بینابینی وجود دارد. البته نسبت به دیوان و کمانچه بهتر است. آواز هم به صورت پاپ عرضه می‌شود آن هم بسیار ضعیف. تلاش کردیم که خواننده‌های خوبی پرورش بدهیم اما تا یک سطحی بالا می‌‌آیند و متأسفانه رسانه‌های اجتماعی خرابشان می‌کند. تصویری هم که از خوانندگی در موسیقی کردی در ذهن مردم وجود دارد با موسیقی هنری کردی بسیار فاصله دارد. شعر در موسیقی آوازی کردی بسیار اهمیت دارد، خواننده جدا از اینکه آشنایی با نوازندگی دارد ادبیات هم می‌شناسد و تلفیق این سه چیز یک خواننده تمام‌عیار می‌سازد. مسیر برای عرضه موسیقی پاپ و تریبون برای خواننده زیاد است: جُنگ‌های شادی و تبلیغ و پروپاگاندا برای چنین موسیقی هایی تدارک دیده می شود و در نتیجه بخش جدی به این شکل رشد پیدا نمی‌کند. برنامه‌هایی مثل فستیوال مقامات و جشنواره ملی موسیقی جوان برای معرفی موسیقی هنری و جدی کم است. سوای این، خواننده‌ها به موسیقی متر آواز یا همان آوازی اهمیت چندانی نمی‌دهند و دنبال تصنیف و ترانه هستند. تکنولوژی هم در بخش‌هایی باعث رشد و پیشرفت هنرمندان نشده؛ با میکسر و برنامه‌های کامپیوتری صدایشان را عوض می‌کنند و خرابی صدا را با اکو و تقویت‌کردن صدا درست می‌کنند.

 

چه تلاشی برای بهبود این وضعیت شده است؟

 

مرتب بچه‌ها و مربی‌ها را جمع می‌کنیم. ماهی یک‌بار جلسه داریم، تبادل‌نظر می‌کنیم و می‌گوییم چه کاری بهتر است. در سنندج، بوکان و کرمانشاه هنرمندان جمع می‌شوند و آسیب‌شناسی می‌کنیم. هنرجو باید قطعه‌ای که اجرا می‌کند، بدانند برای کیست و ریشه‌اش از کجاست. ای کاش قانونی از سوی نهادهای فرهنگی هنری در زمینه تدریس اعمال می‌شد و بیشتر دخالت می‌کردند. ولی موازی‌کاری هست بین ارشاد، فنی‌وحرفه‌ای و سازمان جوانان. این چندگانگی باعث می‌شود هر کسی راه خودش را برود.

 

برخورد نسل جدید با موسیقی سنتی کردی چگونه است؟

مسئله همین‌جاست. مثلاً در موسیقی کردی «حیران» داریم که بر مبنای عشق‌ورزی در فرهنگ کشاورزی و دامداری کردی شکل گرفته است. اما جامعه کردستان امروز شهری شده است. یک نوجوان شهری که کوه و چشمه و گل و بلبل ندیده، چطور می‌تواند معشوقش را با این‌ها تشبیه کند؟ برایش این ادبیات اصلاً خوشایند نیست و ارتباط نمی‌گیرد. مثلاً آواز هوره تقلید از صدای کبک و بز است، دو حیوانی که در جفرافیا و کتیبه‌های آن منطقه هستند، یعنی برای آن قوم اهمیت دارد و جزوی از زیست‌بوم آنها بشمار می‌رود. امروز نوجوان شهری دیگر با این نوع تشبیه‌ها ارتباط برقرار نمی‌کند.

 

یعنی شما معتقدید باید تغییر در آموزش صورت بگیرد؟

 

بله، تحریرها باید علمی آموزش داده شوند. بچه‌های موسیقی به‌تنهایی نمی‌توانند این کار را بکنند، چون دو مشکل دارند: یکی نداشتن توانایی علمی و سواد آکادمیک، و دوم مشکل اقتصادی. مثلاً کسی مثل آقای مرادی که از آمریکا برگشته، در یک روستا هم آموزش می‌دهد هم پذیرایی می‌کند، چون موسیقی به‌تنهایی تأمین‌کننده معاش نیست.

 

پس مشکل اصلی موسیقی کردستان نبود نوازنده یا ساز نیست؟

 

دقیقاً. نوازنده‌های بزرگ زیادی از کردستان برخاسته‌اند. مشکل اصلی این است که ما در دوران گذار فرهنگی هستیم. از سنت به سمت شهرنشینی می‌رویم. متاسفانه نسل جدید هوره، سیاه‌چمانه و… نمی‌خواهد. امروز اکثریت طبقه متوسط کردستان نمی‌خواهد ۳۰ دقیقه موسیقی گوش بدهد، نه حوصله‌اش را دارد نه بستر فرهنگی‌اش وجود دارد. شیوه زندگی تغییر کرده است.

 

شما برای این تغییر چه راهکاری می‌بینید؟

باید برنامه‌ریزی علمی داشته باشیم. دغدغه ما این است که موسیقی را نجات بدهیم. این کار فقط با موسیقی‌دان حل نمی‌شود. نیاز به ادیب، جامعه‌شناس و فیلسوف دارد. باید به لحاظ جامعه‌شناسی کردستان را تحلیل کنند و بعد سیستم آموزشی مناسب طراحی شود، نه روش سینه ‌به سینه. دیگر دوران مکتب‌خانه‌ای گذشته است. نسل امروز با آن روش‌ها پیش نمی‌رود. به یک سیستم عقلی نیاز است که پشتوانه علمی، قانونی و اقتصادی داشته باشد.

 

چه الگویی را سراغ دارید؟

 

کاری که ۸۰ تا ۱۰۰ سال پیش در موسیقی دستگاهی ایران انجام شد، یا کاری که آتاتورک در ترکیه برای موسیقی عثمانی کرد، یا کار حامد پاشا در مصر، یا کار بیگُف در موسیقی آذربایجان. همه این‌ها نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند با برنامه‌ریزی می‌شود بستر موسیقی را درست کرد. بعد از آن است که خلاقیت و نوآوری و آهنگسازی رشد می‌کند.

 

گفتگو: کاوه صادقی آزاد