انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

تاثیر استاد شجریان در تاریخ موسیقی ایران غیرقابل انکار است

علی جهاندار در یادداشتی به مناسبت پنجمین سالروز محمدرضا شجریان تاثیر او را در تاریخ موسیقی ایران غیرقابل انکار دانسته است.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی انجمن موسیقی ایران، علی جهاندارردیف‌دان و خواننده موسیقی سنتی در یادداشتی به مناسبت پنجمین سالروز درگذشت استاد محمدرضا شجریان  به سال‌ها دوستی و همراهی با استاد و جایگاه این هنرمند برجسته پرداخته و چنین توصیف کرده است: همان‌طور که بر کسی پوشیده نیست و همه می‌دانند، استاد شجریان جایگاهی بی‌بدیل در موسیقی ما دارد و تأثیر او در تاریخ موسیقی ایران غیرقابل انکار است. با این حال، گاهی تاریخ و زبان ناملایماتی را پیش پای هنر می‌گذارند و حتی بزرگان نیز تحت‌الشعاع قرار می‌گیرند. اما به باور من، هنرمندانی چون بنان، ایرج، گلپایگانی و شجریان گوهرهایی‌اند که اگرچه ممکن است گاه در فشار زمان قرار بگیرند، اما گذر زمان همواره داور عادل و دادرس نهایی است.

 

او در این یادداشت آورده است: در روزگار ما نیز می‌بینیم که گاهی چنین ناملایماتی شامل حال استاد شجریان شده است. من از اطرافیان چیزهایی می‌شنوم، اما معتقدم باید صبر کرد و داوری را به تاریخ سپرد. تمام جهان هنر می‌داند که استاد شجریان هنرمندی مسلم و بی‌همتاست. اگر بخواهم مثالی بزنم، می‌گویم فرض کنید مسی یا رونالدو را با هم مقایسه کنید؛ هر دو از نظر مهارت در یک سطح‌اند، اما یکی از آنان تحصیلات دانشگاهی در همان رشته دارد. استاد شجریان نیز چنین بود؛ او علاوه بر استعداد و هنر، سواد آکادمیک و دانش دقیق موسیقی داشت و جزئی‌ترین نکات مربوط به هر ساز را می‌دانست. شجریان در زمان خواندن با هر نوازنده‌ای، اطلاعات کامل درباره ساز او داشت.

برای مثال، تار و سه‌تار امکانات بیشتری دارند و خواننده می‌تواند با آن‌ها مانور بدهد، اما سازهایی مانند نی و سنتور محدودترند. با این حال، شجریان دقیق می‌دانست که هر ساز چه ظرفیت‌هایی دارد. در تصنیف “همایون مثنوی”، آقای صارمی، نوازنده‌ای بزرگ و اثرگذار، در دستگاه همایون هرگز به گوشه دیلمان نرفته، اما شجریان آن را به دیلمان برد و از پرده عراقی گذر داد. در هیچ‌یک از آثار صارمی چنین حرکتی دیده نمی‌شود.

این خواننده و ردیف‌دان در ادامه این یادداشت به دانش فنی و تسلط کم‌نظیر استاد شجریان بر جزئیات پرداخته و آورده است: در یکی از آثار سه‌گاه، می‌بینیم که شجریان با فرهنگ شریف و استاد موسوی آوازی می‌خواند که از مخالف آغاز می‌شود، به ترک می‌رود و از آن مسیر به سه‌گاه بازمی‌گردد. این سطح از شناخت امکانات ساز در تاریخ آواز ایران بی‌نظیر است. حتی فرهنگ شریف، غول تار ایران، از استاد پرسید چرا از این مسیر رفتی و نه از مسیر دیگر؟ و شجریان پاسخ داد، اگر از مسیر دیگر می‌رفتم، نی نداشت. همین جمله نشان از شناخت عمیق او دارد.

 

تأثیر شجریان بر ادبیات فارسی نیز بر کسی پوشیده نیست . زمانی یکی از ناشران به او گفت از وقتی شما به خواندن اشعار حافظ و سعدی پرداختید، فروش دیوان این شاعران چند برابر شده است. این همان قدرت استاد شجریان است که فراتر از موسیقی، در جان ادبیات نیز نفوذ کرده است.

 

* شجریان، ایرج، گلپایگانی و بنان همگی دارندگان مدال طلای آواز ایران‌اند

 

بزرگان دیگری نیز در عرصه آواز وجود دارند. من همیشه گفته‌ام آقای ایرج آوازی خوانده که هیچ انسانی روی زمین نمی‌تواند همان را تکرار کند، با آن جمله‌بندی و قدرت بی‌نقص. گلپایگانی نیز آوازهایی دارد که از خوش‌سلیقگی و ظرافت خاصی برخوردار است. به باور من، این چهار چهره یعنی شجریان، ایرج، گلپایگانی و بنان  همگی دارندگان مدال طلای آواز ایران‌اند. شاید یکی دو مدال بیشتر یا کمتر، اما همگی طلا هستند.

 

گاهی میان طرفداران این بزرگان بحث‌هایی در می‌گیرد، اما من چون آواز همه آن‌ها را خوانده‌ام، با اطمینان می‌گویم هیچ‌گاه شجریان دشتی را بهتر از گلپایگانی نخوانده، هیچ‌گاه ایرج دشتی را بهتر از شجریان نخوانده، و هیچ‌گاه گلپایگانی دشتی را بهتر از ایرج نخوانده است. دشتی را فقط مثال زدم. من این آثار را کار کرده‌ام و می‌دانم چه کسانی چه توانایی‌هایی دارند. حتی بزرگان نیز وقتی نظر مرا می‌شنوند، تأیید می‌کنند، چون من بی‌ریا و آگاهانه سخن می‌گویم. آوازهای آن‌ها را به‌درستی می‌شناسم و شاید تنها کسی باشم که درصد بالایی از آثار این چهار بزرگ را از حفظ دارم. گلپایگانی، ایرج، شجریان و بنان، هیچ‌کدام شوخی‌بردار نیستند؛ هر یک قله‌ای است در آواز ایران.

پیش از این بزرگان نیز اساتیدی چون تاج اصفهانی بودند که این بزرگان از دریای دانش آنان بهره بردند و شناگری در این اقیانوس را از آن‌ها آموختند. اما شجریان از نظر تحصیلات و دانش آکادمیک در تاریخ موسیقی ما نظیر ندارد.

 

*توجه کم به موسیقی اصیل ایرانی

 

متاسفانه امروز کمتر به موسیقی اصیل ایرانی پرداخته می‌شود و ساز و آواز آن‌گونه که باید، حضور ندارد. موسیقی در طول تاریخ همواره با گرفتاری‌هایی روبه‌رو بوده، اما هیچ‌گاه ریشه‌اش خشک نشده است. من که معلم هستم و نسل جوان را از نزدیک می‌بینم، می‌دانم استعدادهای فراوانی وجود دارد، اما فضا برای رشد آماده نیست.

هرگاه فضا مهیا شود، شک نکنید که گل‌های تازه‌ای خواهند شکفت و ایرج‌ها، شجریان‌ها، گلپایگانی‌ها، شهنازها و کسایی‌های تازه‌ای ظهور خواهند کرد.

 

می‌شود به نسل جدید اعتماد کرد، اما به شرطی که فضا آماده باشد. اگر فضا مهیا نشود، همین وضعیت ادامه می‌یابد. وقتی تلویزیون را روشن می‌کنید و به جای موسیقی، ناسزا می‌شنوید، این تقصیر هنرمند نیست. متأسفانه شعر و موسیقی ما به ابتذال کشیده شده و این حاصل فضای نامناسب فرهنگی است، نه ضعف هنرمندان.

 

جهاندار در پایان یادداشت خود به خاطره‌ای از دوران حضور خود در کنار استاد شجریان و استاد کسایی پرداخته و آورده است: در یکی از دیدارها، استاد شجریان گفت در دوبی هزار نفر برای کنسرت من آمده بودند، در حالی‌که هم‌زمان، یکی از خوانندگان پاپ غیرمجاز سه‌هزار نفر تماشاگر داشت و سه‌هزار نفر دیگر پشت در مانده بودند. این نشان می‌دهد که حتی اگر شجریان هم امروز حضور داشت، فضا برای او هم فراهم نبود. هنر موسیقی، شعر و ادبیات ما فضای خاصی می‌طلبد و تا زمانی که این فضا آماده نشود، همین وضعیت ادامه دارد. با این حال، باور دارم روزی می‌رسد که این گل‌های اصیل دوباره از دل خاک بیرون آیند و باغ موسیقی ایران دوباره شکوفا شود.