انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

بزرگ‌مردی از نسل آخرین استادان حقیقی موسیقی ایران‌زمین

سابقۀ آشنایی نزدیک من با استاد مصطفی‌کمال پورتراب به اواخر دهۀ هفتاد شمسی بازمی‌گردد که در چندین شورای تخصصی (مانندِ کمیتۀ تدوین دروس دانشگاهی رشتۀ موسیقی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، حوزۀ هنری، مرکز حفظ و اشاعه یا آموزش و پژوهشِ موسیقی و کمیتۀ تدوین کتب درسی هنرستان‌های موسیقی) افتخار مجالست و مؤانستِ مستمر با ایشان نصیبم شده بود، اگرچه مانند بسیاری دیگر از هم‌نسلانِ خویش در عالَمِ موسیقی از نوجوانی با نام و آثار ایشان (به‌ویژه کتابِ بنیادینِ تئوری موسیقی) آشنایی داشتم. در اینجا می‌خواهم صرفاً به ذکر چند نکته که برگرفته از خاطرات و «تجربۀ زیسته»ی من با ایشان است بسنده کنم، چون دوستان و همکاران ارجمندِ بسیاری در ذکر ابعاد مختلف شخصیت استاد، به‌طور کلی، مطالب و گفتارهایی شایسته و بایسته ارائه کرده‌اند.

یادم می‌آید در یکی از جلساتی که برای تدوین دروس رشتۀ موسیقی، در محل دانشگاه هنر در چهارراه ولیعصر، با هم حضور داشتیم وقتی که صحبت از درسی دربارۀ کاربرد نرم‌افزارهای رایانه‌ای در موسیقی کردیم، ایشان بلافاصله پس از پایان جلسه از من خواستند با هم به پاساژی که در همان نزدیکی وجود داشت برویم تا سریعاً نسخه‌ای از نرم‌افزارهای جدید مربوط به موسیقی را، که ساعتی پیش درباره‌اش صحبت کرده بودیم، ابتیاع و با آنها آشناییِ عملی حاصل کنند. موارد مشابه دیگری نیز بارها پیش می‌آمد که هرگاه دربارۀ موضوعی فنی صحبت از مقاله یا کتاب جدیدی می‌شد که نکاتی از آنها نقل می‌کردیم ایشان بلافاصله، به‌گونه‌ای وصف‌ناپذیر با اشتیاقی خالصانه و صادقانه، آن منبع را طلب می‌کردند که سریعاً مطالعه کنند. این ویژگی، ذوقی معصومانه و اشتیاقی حقیقی در طلب علم و دانش، از ویژگی‌های عالِمان حقیقی است که مشابه آن را بیشتر، اگر نگوییم فقط، در استادانی از نسل پیشین می‌توانیم بجوییم. گاهی اوقات، وقتی در جلسات گروه واژه‌گزینی موسیقی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بحثی علمی و فنی میان اعضاء درمی‌گرفت و دیدگاه‌های متفاوتی مطرح می‌شد، استاد به‌طور دقیق به استدلال همکاران (که همچون فرزندان و نوادگان ایشان بودند) گوش می‌سپردند و حتی اگر لازم بود آراء و نظرات خود را نیز تعدیل می‌کردند و به پذیرفتن آنچه رأی اکثریت جمع بر آن بود تأکید می‌ورزیدند. این ویژگی، ذهنی علمی و منطقی و انتقادپذیر و همواره در جستجوی حقیقت ـ که نشان از روح ناب و والای بزرگ‌مردان دارد ـ را نیز اگر نگوییم فقط، بیشتر، در میان هم‌نسلان ایشان می‌توانیم بجوییم. برخی از ویژگی‌ها و رفتارهای ایشان مرا به یاد استادان گرانقدرم، و یارانِ دیرینِ استاد پورتراب، همچون دکتر داریوش صفوت و به‌ویژه دکتر محمدتقی مسعودیه، می‌انداخت. دانشمندان و بزرگ‌مردانی از نسل آخرین استادان حقیقی موسیقی ایران‌زمین، و نسلی تکرارناپذیر… «یاد باد! آن روزگاران یاد باد!»

هومان اسعدی