انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

اصطلاحات موسیقی در شعر حافظ

آواز:

کلمه‌ی آواز هم به معنای بانگ و لحن است و هم به نوعی از موسیقی اطلاق می‌شود که وزن آزاد دارد و در قدیم به آن «نواخت» می‌گفتند. حافظ در اشعار خود این دو وجه را اراده کرده است:

  1. سر فراگوش من آورد و به آواز حزین

گفت: کای عاشق دیرینه‌ی من خوابت هست؟

(آواز= صوت و تداعی خوانندگی نیز هست.)

  1. غزل‌سرایی ناهید صرفه‌ای نبرد

در آن مقام که حافظ بر آورد آواز

(آواز= خوانندگی/مراد آن است که: در آن مقام که حافظ آواز سرمی‌دهد ترانه‌سرایی ناهیدــ زهره،آناهیتا که الهه‌ی موسیقی است‌ــ بی ارج و قرب است.)

  1. ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت

غلام حافظ خوش‌لهجه‌ی خوش‌آوازم

(آواز= صوت خوش، این بیت مؤید این نظریه است که حافظ صوتی خوش داشته است.)

  1. مغنی بزن آن نوآئین سرود

بگو با حریفان به آواز رود

(آواز= آهنگ،آوا/ رود در اینجا نوعی ساز منظور است.)

  1. مغنی دف و چنگ را ساز ده

به آیین خوش نغمه آواز ده

(آوازدادن کنایه از خواندن به آوای بلند استم.)

معنی بیت: ای موسیقیدان نوای چنگ و آوای دف را با هم ساز کن و به شیوه‌ای مطلوب و خوش و دلخواه به آوای بلند نغمه سر ده.)

  1. رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی

آمد به گوش ناگهم آوای بلبلی

چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب

گشتم چنانکه هیچ نماندم تحملی

(آواز= صوت و آوای خوش/ عندلیب= بلبل)

ــ تلخیصی آزاد از «حافظ و موسیقی» اثر حسینعلی ملاح

رسول رهو، خواننده، مدرس و پژوهشگر موسیقی و زبان و ادب پارسی