انجمن موسیقی ایران
https://nay.ir

احمد پژمان آهنگسازی جستجوگر و یگانه در موسیقی ایران بود

بهروز غریب‌پور ضمن یادآوری همکاری‌اش با احمد پژمان در پروژه «هفت‌خان رستم» عنوان کرد که این آهنگساز نامدار نه‌تنها متعهد و مسئولانه به موسیقی می‌پرداخت، بلکه همواره جستجوگر و مشتاق یادگیری بود و همین ویژگی‌ها او را به یکی از چهره‌های یگانه موسیقی ایران بدل کرد.

بهروز غریب‌پور، نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و استاد نمایش عروسکی در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی انجمن موسیقی ایران در خصوص همکاری‏ اش در «هفت‌خان رستم» با احمد پژمان و شیوه آهنگسازی او در این اثر گفت: پیش از اینکه با آقای پژمان به این توافق برسیم که با یکدیگر همکاری کنیم، در رابطه با ارکستر سمفونیک دهه بهمن ارتباطمان آغاز شد و در آن زمان آقای توماس کریستیان داوید که رهبر ارکستر بود و آقای هوشنگ کامکار که مدیر ارکستر بود، همیشه پیشنهاد می‌کردند از آثار پژمان در رپرتوار ما باشد. بنابراین از ایشان خواستیم تا قطعاتی را که دارند در اختیار ما بگذارند و ارتباط ما از اینجا آغاز شد.

وی ادامه داد: در سال ۱۳۷۵ که تئاتر بینوایان روی صحنه رفت، هوشنگ کامکار موسیقی کار را برای تمام طول اجرا انتخاب کرده بود؛ اما یک قطعه بود که من با آن موافق نبودم و یکی از قطعات آقای پژمان را با اجازه ایشان در نمایش بینوایان استفاده کردم. این قطعه بیشتر کوبه‌ای بود و حالت جمهوری‌خواهان جوان را می‌توانست به راحتی و زیبایی بیان کند.

غریب پور افزود: از این ارتباطات پراکنده که بگذریم، ما در هفت‌خان رستم قریب به شش ـ هفت ماه با یکدیگر زندگی کردیم؛ یا من خانه آن‌ها بودم یا در استودیو همدیگر را می‌دیدیم. بنابراین این ارتباط به شکلی درآمد که با خانواده ایشان، یعنی مادر ایشان و خودشان، ارتباط تنگاتنگ پیدا کردیم و دوستی ما عمیق‌تر شد، تا حدی که یکی دو هفته پیش از فوت ایشان، از طریق یکی از دوستان من برایشان پیام می‌فرستادم و همواره این ارتباط عاطفی میان ما وجود داشت.

غریب‌پور در خصوص شیوه آثار پژمان که باعث ترغیب به همکاری این دو هنرمند با یکدیگر بود، گفت: پژمان را از زمانی که دانشجو بودم و اپرا نوشته بودم می‌شناختم. شیوه کار ایشان با اینکه خودشان معتقد بودند که لبریز از موسیقی ایرانی است، ولی گرایشات و تأثیراتشان بیشتر به سمت آهنگسازی غربی بود. ولی در هفت‌خان رستم من از ایشان خواستم تا به سمت موسیقی دراماتیکی که توأمان با موسیقی ایرانی باشد کار کند و ایشان نیز پذیرفت.

وی ادامه داد: در آن کار از دوتار استفاده کردیم. ولی نکته فوق‌العاده مهم این است که در آن زمان کار کردن با سمپل تازگی داشت و آقای پژمان مثل یک دانشجو با تمام توان از یک اپراتور آموخت که چگونه آهنگسازی با سمپل را نیز کار کند و من وقتی می‌دیدم فردی که از نظر سنی و تجربه موسیقی بالاتر از من است و در شرایطی است که در واقع بگوید “تعطیل! من ابزار نو که به بازار آمده است را اصلاً استفاده نمی‌کنم و دوره ما تمام شده است”، ولی می‌دیدم که ایشان با حساسیت و با تمام انرژی برای ساخت این آثار ابزارهای جدید را استفاده می‌کند و نتیجه کار نیز عالی شد.

این کارگردان در ادامه اظهار داشت: هرچند موقع پخش صدا در استادیوم ۱۲ هزار نفری، با اینکه سیستم صدا را عوض کرده بودیم، چیزی که مد نظر و باب میل ایشان و من بود محقق نشد؛ ولی ارتباط پژمان با موسیقی که کار می‌کرد و متنی که من نوشته بودم، یک ارتباط صد در صد مسئولانه و متعهدانه بود. به نحوی که تا صبح روی متن ـ چه در استودیو چه در خانه ـ کار می‌کرد و می‌توانم بگویم با اینکه استاد خیلی از آهنگسازان ایرانی بود، ولی همواره یادگیری‌شان فوق‌العاده بود. ایشان از هر جهت به دنبال آموزش بود. اگر یک موسیقی مقامی می‌شنید که تأثیرگذار بود، بلافاصله شروع می‌کرد به تکرار آن یا جستجوی نام قطعه و منطقه‌ای که موسیقی از آنجا برخاسته بوده است. پژمان یک انسان جستجوگر عاشق موسیقی بود و اگر غیر از این بود، طبعاً من ترجیح می‌دادم با شخص دیگری کار کنم. پژمان این شایستگی را داشت که بتواند یک متن حماسی مثل هفت‌خان رستم را با دقت و حوصله و ظرافت هرچه تمام‌تر بسازد و اجرا کند.

غریب‌پور در خصوص ترکیب آثار استاد پژمان و حوزه نمایش گفت: در هفت‌خان رستم، اجرا راوی داشت که نقش فردوسی را زنده‌یاد مهدی فتحی اجرا می‌کرد. بنابراین تلفیقی از صحنه دراماتیکی بود که در هفت‌خان رخ می‌داد؛ و از آنجا که بیشتر موسیقی مبتنی بر صحنه‌های دراماتیک بود و نه کلام، استاد پژمان این صحنه‌ها را  فوق‌العاده پدید آورده بود. البته پژمان چون سابقه آفریدن دو اپرا را داشت و بعد برای کانون پرورش فکری کودکان راوی حکایت باقی را آماده کرده بود، تجربه دراماتیک‌شان خوب بود. ایشان همچنین در سینما بسیار فعال بود؛ به همین دلیل یک فرد و هنرمند عالی بود که هرگز دنیای سینما و تئاتر را دست‌کم نمی‌گرفت و تمام توانش را در این کار هزینه می‌کرد.

وی همچنین گفت: موسیقی فیلم‌های پژمان طبیعتاً مجزا از کارگردانی نبوده است و ایشان با کارگردانانی نظیر حاتمی‌کیا و مجید مجیدی کار کرد که کارگردانانی نیستند که من آثارشان را بپسندم، ولی به‌هرحال آقای پژمان در آنجا نیز نهایت توانش را به کار گرفت.

غریب‌پور ویژگی شاخص استاد پژمان را اینچنین برشمرد: پژمان در اخلاق مانند هر هنرمند دیگری جدی بود و حتی به موقعش تندخو بود. و این تندخویی ناشی از این بود که چیزی که باب میل ایشان نبود را نمی‌پذیرفت و این خیلی خصلت ارجمندی است. به هر دلیلی، مانند نیاز مالی یا هر چیز دیگری، آقای پژمان احساسات و تمایلات خودش را زیر پا نمی‌گذاشت و این برای یک آهنگساز وقتی با یک کارگردان کار می‌کند بسیار مهم است.

نکته بعدی این است که آقای پژمان مسئولانه برخورد می‌کرد و سؤال داشت که چرا این صحنه این شکلی است؟ چرا این صحنه باید دارای این مشخصات و مختصات باشد؟ بنابراین ایشان مانند یک کارگردان جوان بود، به طوری که گاهی من یادم می‌رفت ایشان سن بیشتری از من دارد و تجربه بیشتری در زمینه آهنگسازی دارد. ولی سؤالات از آنجا نشأت می‌گرفت که گمراه نشود و کار دقیق انجام شود؛ و این خصلت ارجمندی برای یک آهنگساز محسوب می‏ شود که قصد دارد در تعامل با یک کارگردان مقصود نظر و اهداف او را به درستی پیاده کند.

غریب‌پور گفت: ما با یکدیگر همسایه بودیم و رفت‌وآمد هفتگی داشتیم. ایشان با همسر و مادر همسر من به نحوی رفتار می‌کردند که انگار دوستی ده‌ها ساله بین ما جاری است. و اگر احمد پژمان از کسی خوشش نمی‌آمد، محال بود که حتی به روی آن شخص نگاه کند و این خصلت بی‌نظیری است که تنها انسان‌های بی‌ریا دارند.

وی خاطره‌ای را از استاد پژمان چنین نقل کرد: ایشان می‌گفت وقتی نوجوان بودم و ویلن می‌زدم، من را در محله به عروسی‌ها می‌بردند تا چیزی بزنم. و وقتی شروع کردم به آموختن ویلن، اوج مبارزات بین حزب توده و مخالفانشان بود. من رفتم پشت میکروفون و شروع کردم سولو زدن. یک‌دفعه دیدم پشت سرم یک لندهور که بعدها معلوم شد شعبان جعفری است ظاهر شد و وسط کار من گفت: “تف به روت ای توده‌ای! ای خائن! ای مملکت‌فروش!” و من حتی جرأت نداشتم که بگویم من دارم یک سولوی رمانتیک در عروسی می‌زنم و این مسئله به حزب هیچ ربطی ندارد.

غریب‌پور در خاتمه خاطر نشان کرد: حتماً که روح پژمان شاد است و ما به نیکی از ایشان یاد می‌کنیم. و حتماً چون انسان بزرگی است، بعدها راجع به پژمان بیشتر خواهند نوشت و از بزرگی‌های ایشان خواهند گفت. ما انسان بزرگی را از دست دادیم.